تفاوت مدل ایرانی-روسی با ترکی-هندی در راهبردهای سیاسی و امنیتی

تهران- ایرنا- بر اساس یافتههای یک پژوهش در حوزه مطالعات بینالمللی «در حالی که قدرتهایی مانند ایران و روسیه عمدتا از راهبرد موازنهگری سخت برای دستیابی به اهداف خود در عرصه بینالمللی استفاده میکنند، برخی دیگر از قدرتها همچون ترکیه و هند از راهبرد مصونسازی برای دستیابی به اهدافشان در عرصه بینالمللی بهره میگیرند.»
قدرت، نقش حیاتی در تعیین رفتار و تعاملات کشورها دارد. این مفهوم شامل ابعاد مختلفی از قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میشود. اهمیت قدرت در سیاست جهانی به حدی است که میتواند توازن قوا، امنیت جهانی و سرنوشت ملل را تعیین کند.
در دنیای امروز، منابع اقتصادی کشورها نقش تعیینکنندهای برای تقویت قدرت در روابط بینالملل دارند. همچنین، قدرت امنیتی از مفاهیم کلیدی در روابط بینالملل است که با کمک به حفظ صلح و امنیت جهانی از بروز جنگها و مناقشات بزرگ جلوگیری میکند و قدرت مدنی هم در نظام بینالملل به توانایی بازیگران غیردولتی مانند سازمانهای مردمنهاد و جنبشهای اجتماعی برای تأثیرگذاری بر سیاستها و فرآیندهای بینالمللی تاکید دارد.
در همین پیوند، «ابراهیم طاهری»، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه یزد در مقالهای تحت عنوان «تبیین اثرگذاری نقش قدرتهای امنیتی، تجاری و مدنی در راهبردهای سیاسی و امنیتی آنها» به راهبردهای سیاسی-امنیتی و نیز منابع قدرت کشورهای چون ایران، روسیه، چین، ترکیه و هند پرداخته است.
دولتهای امنیتی یا به تعبیری قدرتهایی با سنت قارهای، از گسترش حوزه نفوذ و کنترل فضای هژمونیک خویش با ابزارهای سخت نظامی دفاع میکنند. آنها از یک آرمان بزرگ دفاع میکنند که البته هدف آن برسازی هویت جدید از خویش است. در این زمینه، آنها از منطق سود و فایده پیروی نمیکنند
این مقاله با تقسیمبندی قدرت به امنیتی، تجاری و مدنی، به تعریفی کوتاه از این تقسیمبندیها پرداخته است: قدرت امنیتی به مدلی از دولت اشاره دارد که توان و ظرفیت خود را متمرکز بر دفاع از موجودیت هستیشناختی خود در برابر تهدیدات متصور از منابع داخلی و بینالمللی قرار میدهد. قدرت تجاری به معنای ارزش قائل شدن برای اقتصاد در فرایند سیاستگذاری خارجی و اجرای آن است. بهرهگیری از همکاری و مشارکت در ارتباطات صلحآمیز با دیگر دولتها از طریق ساخت پیوندهای اقتصادی قوی میتواند به تأمین بهتر اهداف سیاست خارجی این کشورها کمک کند. قدرت مدنی نیز به ارزشها، مسائل دموکراتیک و مسائل اجتماعی توجه میکند.قدرتهای مدنی درحوزه سیاست خارجی بر این باورند که برای رسیدن به هدف مورد نظر باید همکاریهای بینالمللی صورت گیرد چون این همکاری میتواند شانس موفقیت کشورها را بالاتر ببرد.
در ادامه، گزیدهای کاربردی از این پژوهش را میخوانیم:
ایران، روسیه و چین؛ قدرتهای امنیتی با سنت قارهای
قدرتهای امنیتی در عرصه بینالملل متمایل به بهرهگیری از دو راهبرد موازنهگری «سخت» و «نرم» هستند و بسته به شرایط از این راهبردها برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود استفاده میکنند. غالب الگوی رفتاری این دست از قدرتها از نوع سخت است، چرا که همه نگرانیهای در حوزههای توسعه، خدمات اجتماعی، سلامتی و غیره را در سلسل مراتبی پایینتر از اهداف امنیتی و نظامی قرار میدهند. در نتیجه پارادایم سخت امنیتی در مرکز اندیشه رهبران این مدل از دولتها قرار دارد.
دولتهای امنیتی یا به تعبیری قدرتهایی با سنت قارهای، از گسترش حوزه نفوذ و کنترل فضای هژمونیک خویش با ابزارهای سخت نظامی دفاع میکنند. آنها از یک آرمان بزرگ دفاع میکنند که البته هدف آن برسازی هویت جدید از خویش است. در این زمینه، آنها از منطق سود و فایده پیروی نمیکنند و برای دستیابی به هدف بزرگ خود هزینههای زیادی را متحمل میشوند. در نتیجه، موازنهگری راهبرد اصلی در نزد این گروه از قدرتها است، به گونهای که بازدارندگی سخت نظامی در نزد این شکل از قدرتها سبب میشود که در مسیر تحققبخشی به هدف بزرگ خود دست به عملیات برونمرزی بزنند. این مساله به خصوص درباره برخی قدرتهای بزرگ همچون روسیه مصداق دارد.
این قدرتها با ایجاد مناطق حائل در محیط پیرامون خود در تلاشند تا از ورود دیگران به این مناطق جلوگیری کنند. برای مثال روسیه به مناطقی همچون اوکراین در اروپای شرقی، گرجستان در قفقاز جنوبی و قزاقستان به عنوان مناطق حائل و نفوذ حیاتی خود نگاه میکند و حضور دیگران در این محیطها را تحمل نمیکند. به همین سبب است که این قدرت، طی دوره بعد از فروپاشی تلاش کرده از ورود ناتو به این مناطق جلوگیری کند. در کنار روسیه، ایران نیز بهعنوان یک قدرت امنیتی با سنت قارهای تلاش میکند در محیط پیرامون خود مناطق حائل ایجاد کند.
روسیه نسبت به برخی از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و ایران هم نسبت به برخی از کشورهای خاورمیانهای از این الگو استفاده میکنند. برای مثال میتوان ادعا کرد که روسیه در ارتباط با ایران تلاش میکند میزانی از نقش و نفوذ را برای تهران به رسمیت بشناسد که البته در قالب راهبرد انطباق قابل تعریف است. برای مثال در خاورمیانه نقش و جایگاه ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای را به رسمیت میشناسد و در مناطقی همچون آسیای مرکزی و قفقاز تلاش دارد تا حد امکان از میزان نقش و نفوذ ایران کم میکند، چرا که روسیه برای مقابله با هژمونی آمریکا به همراهی ایران و چین در ابرقاره اوراسیا نیاز دارد.
تفاوت مدل ایرانی-روسی با ترکی-هندی در راهبردهای سیاسی و امنیتی
دولتهای امنیتی میتوانند ادراکات مشترکی از تهدید داشته باشند. همین مساله نیز به همافزایی هویتیمیان آنها منجر میشود؛ مسالهای که گفته میشود در مورد تهران و مسکو رخ داده است؛ جایی که احساس مشترکی در رابطه با به رسمیت نشناختن هنجارهای غربی و ادراک مشترکی از تهدید از جانب هژمونی غربی به رهبری ایالات متحده آمریکا دارند. دو کشور باور دارند که آمریکا قصد دارد آنها را در خاک خویش محبوس کند. مطابق با این دیدگاه، انزوای روسیه از سه طریق صورت میگیرد: ۱- اقتصادی - سیاسی در قالب تحریمهای بینالمللی و سازوکارهایی همچون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی.۲- نظامی (عملیات ناتو).۳- فضایی - جغرافیایی (گسترش مرزهای فیزیکی ناتو و اتحادیه اروپا).
روسیه برای مقابله با هژمونی آمریکا به همراهی ایران و چین در ابرقاره اوراسیا نیاز دارد
این دو قدرت امنیتی تلاش کردهاند در قالب موازنه از بیرون، در برابر هژمونی آمریکا قد علم کنند. از ٢٠١٨ میلادی و پس از خروج آمریکا از برجام، زمزمههایی در خصوص اتحاد راهبردی میان دو کشور توسط پژوهشگران حوزه روابط بینالملل طرح شده است. البته در این زمینه جمهوری خلق چین نیز با آنها همراه است. بهنظر میرسد نوعی احاله مسئولیت میان سه کنشگر برای مقابله با هژمونی آمریکا صورت پذیرفته است. در این زمینه و در اروپای شرقی، این امر به عهده روسیه است، در خاورمیانه بر عهده ایران قرار دارد و در آسیای جنوب شرقی نیز چین این وظیفه را به سرانجام میرساند. البته هر سه کشور از راهبرد موازنهگری نرم در قالبهایی همچون انکار قلمروگرایی یعنی گسترش ناتو به شرق، همکاری نهادی در قالب سازمان همکاری شانگهای و وتوی قطعنامههای شورای امنیتی علیه ایران توسط چین و روسیه و مبادلات پولی-مالی به ویژه با ارزهای ملی باهم هماهنگ شدهاند.
ترکیه، پیگیری منافع تجاری و راهبرد مصونسازی
نویسنده این مقاله به راهبرد ترکیه در حوزه تجاری پرداخته و در تعریف قدرت تجاری معتقد است که این نوع بازیگر با ابزار موازنه سخت نظامی قادر به دستیابی به اهدافش نیست چرا که متحمل هزینههای نظامی زیادی میشود. به همین دلیل این مدل از قدرتها از رقابتهای راهبردی و امنیتی دور میشوند و در مسیر رقابت اقتصادی و تصرف بازارها قرار میگیرند. در نتیجه حرکت از موازنهگری سخت نظامی به سمت مصونسازی یکی از اولویتهای مهم برای دولتهای تجاری است که در تلاشند با ابزارهای اقتصادی به اهداف خود برسند.
تفاوت مدل ایرانی-روسی با ترکی-هندی در راهبردهای سیاسی و امنیتی
یکی از پایههای راهبرد مصونسازی، بهبود روابط اقتصادی و دیپلماتیک حتی با دولتهایی است که یک تهدید بالقوه برای چنین کنشگرانی هستند. در واقع این دولتها، در حوزههای سیاسی دیپلماتیک و اقتصادی در تلاشند به سمت بازسازی روابط خود با دیگران حتی دشمنان حرکت کنند؛ همان رفتاری که ترکیه از ٢٠٠٣ به بعد با یونان انجام داد. همچنین تلاش برای بهبود رابطه با جهان عرب نیز در دستور کار قرار گرفت. این امر البته تحت تأثیر روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه بود. بعد از روی کار آمدن این حزب، آنکارا تلاش کرد از راهبرد اتکای صرف به غرب در قالب اتحاد و ائتلاف دور شود و از طریق راهبرد مصونسازی در مسیر خودمختاری راهبردی حرکت کند. در این زمین، آنکارا از طریق گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک با کنشگران قدرتمند منطقهای و جهانی، در پی دستیابی به آرمانهای خود بود. البته ترکیه تلاش میکند میان کنشگران مختلف توازنی در روابط برقرار سازد. در واقع ترکیه بیرون از بازی نیست و تلاش میکند در میانه میدان باشد و با بهرهگیری از عدم تقارنهای منطقهای این هدف خود را محقق سازد.
ترکیه از سال ٢٠١٠ میلادی قصد دارد در مسیر چندجانبهگرایی راهبردی در عرصه بینالملل حرکت کند؛ راهبردی متفاوت با راهبرد سابق این کشور در قالب قدرت میانی که با محوریت اتحاد نظامی-سیاسی با ایالات متحده آمریکا تعریف میشد
ترکیه از سال ٢٠١٠ میلادی قصد دارد با این راهبرد در مسیر چندجانبهگرایی راهبردی در عرصه بینالملل حرکت کند؛ راهبردی که بر خلاف راهبرد سابق این کشور در قالب قدرت میانی است که با محوریت اتحاد نظامی-سیاسی با ایالات متحده آمریکا تعریف میشد. این قدرت ضمن آنکه از انواع مختلف موازنهگری یعنی موازنهگری از درون و از بیرون به عنوان راهبرد سیاسی-امنیتی خود در عرصه بینالمللی بهره میگیرد، تلاش میکند به لحاظ سیاسی-دیپلماتیک و حتی اقتصادی روابط خود را حتی با رقبا و دشمنان گسترش دهد. این وضعیت سبب خواهد شد خودمختاری راهبرد خود را در عرصه بینالمللی حفظ کند. در واقع ترکیه با هدف فاصلهگیری از ایالات متحده آمریکا، تلاش میکند با نزدیکی به روسیه در مسیر خودمختاری راهبردی حرکت کند. به لحاظ نظری گفته میشود که قدرتهای تجاری از طریق راهبرد مصونسازی، هم در سطح منطقهای و هم در سطح جهانی به گونهای عمل میکنند که همزمان وضعیت موجود قدرت جهانی را هم میپذیرند و هم رد میکنند.
هند، تمرکز بر قدرت مدنی و راهبرد انطباق
هند از دیگر کشورهای مورد توجه این مقاله است که راهبرد مدنیاش بررسی شده و در تعریف قدرت مدنی آمده است: از مهمترین ویژگیهای قدرت مدنی این است که وضع موجود نظام بینالملل را به رسمیت میشناسد و در نتیجه از راهبردهای تغییر وضع موجود اجتناب میکند. قدرتهای مدنی به ابزارهای صلحآمیز چندجانبه برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود متوسل میشوند و به جای امور تهاجمی نظامی، بخش زیادی از بودجهشان را صرف آموزش، سلامتی، رفاه و دیگر حوزههای نیازهای مدنی می کنند. این مدل از قدرت به سمت راهبرد انطباق و مصونسازی برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود حرکت میکند. انطباق در اینجا بدینمعنا است که رقبا در شرایط خاصی، وضعیت موجود و حوزههای نفوذ همدیگر را به رسمیت میشناسند و در جهت برهم زدن وضع موجود دست به اقدام نمیزنند. حتی در امور منطقهای و جهانی، میزانی از ایفای نقش را با آنکه ممکن است دوست و متحد آنها نباشد، برای آنها قائل باشد.
تفاوت مدل ایرانی-روسی با ترکی-هندی در راهبردهای سیاسی و امنیتی
یکی از مهمترین قدرتهایی که همزمان به سمت راهبرد انطباق با آمریکا و مصونسازی با چین حرکت کرده، هندوستان است
در مورد قدرت نوظهور نیز این راهبرد به معنای آن است که جایگاه قدرت بزرگی دیگران را به رسمیت میشناسد و تلاش نمیکند با بهرهگیری از ظرفیتهای نظامی این وضعیت را به چالش بکشد. این امر البته به منزله دوستی عمیق یا نبود رقابت نیست. اگر رقابت به تشدید تنش و جنگ منجر شود، نمیتوان از انطباق صلحآمیز سخن گفت.
یکی از مهمترین قدرتهایی که همزمان به سمت راهبرد انطباق با آمریکا و مصونسازی با چین حرکت کرده، هندوستان است. دهلینو در دوره بعد از فروپاشی شوروی سابق، با فشار اقتصادی و رشد تهدیدات مربوط به چین نوظهور روبرو بود. علاوه بر این، در پی دستیابی به موقعیت قدرت بزرگی بود. در نتیجه، دوری از سیاست عدم تعهد و نزدیکی بیشتر به آمریکا یک اولویت در سیاست خارجی این کشور بود؛ به همین سبب ضمن تلاش برای نزدیکی به آمریکا در قالب راهبرد انطباق، روابط سیاسی و دیپلماتیک با چین حتی با وجود تبدیل این کشور به عنوان یک تهدید نوظهور در قالب راهبرد مصونسازی گسترش یافت؛ به گونهای که از ٢٠٠٨، چین به بزرگترین شریک تجاری هندوستان تبدیل شده و در سال ٢٠٢٢ میزان مبادلات تجاری میان دو کشور فراتر از ١٣٦ میلیارد دلار بوده است. در نتیجه باید گفت هند از راهبرد اتحاد و ائتلاف با شوروی سابق در طول جنگ سرد دور شده است و در مسیر راهبرد انطباق با آمریکا و نظام بینالملل با هدف مهار چین از طریق مصونسازی قرار دارد.
در نتیجهگیری مقاله آمده است: درحالی که دولتهای امنیتی همچون ایران و روسیه عمدتا از راهبرد موازنهگری سخت برای دستیابی به اهداف خود در عرصه بینالمللی استفاده میکنند، برخی دیگر از قدرتها همچون ترکیه و هند از راهبرد مصونسازی برای دستیابی به اهداف خود در عرصه بینالمللی بهره میگیرند.
منبع:
۱- ابراهیم طاهری، «تبیین اثرگذاری نقش قدرتهای امنیتی، تجاری و مدنی در راهبردهای سیاسی و امنیتی آنها»، فصلنامه سیاست، دوره ۵۵، شماره ۲، تیرماه ۱۴۰۴.