تحلیلگر آمریکایی: رویکرد ایران، صبر راهبردی و ایستادگی در برابر فشارهای خارجی است

نیویورک – ایرنا- «جورجیو کافیرو» تحلیلگر مسائل خاورمیانه در آمریکا با بیان اینکه در جریان درگیری ۱۲ روزه، دستگاه دیپلماسی ایران توانست توازن دقیقی میان پایداری و تعامل برقرار کند، گفت: رویکرد فعلی ایران مبتنی بر صبر راهبردی، حفظ عزت ملی و ایستادگی در برابر فشارهای خارجی است.
این تحلیلگر آمریکایی و مدیر اجرایی موسسه تحلیل وضعیت خلیج فارس و محقق مسائل حوزه غرب آسیا (خاورمیانه)، در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا در نیویورک افزود: تهران از یک سو، بهروشنی اعلام کرد که تحت فشار یا تهدید حاضر به مذاکره نخواهد بود و تاکید کرد که گفتوگوها باید بر پایه احترام متقابل و برابری حاکمیتی انجام شوند، نه با اجبار یا تهدید.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر، تداوم حضور ایران در نشستهای دیپلماتیک مهم از جمله جلسات با سه کشور اروپایی و شورای وزیران امور خارجه سازمان همکاری اسلامی نشاندهنده پایبندی ایران به گفتوگو و چندجانبهگرایی بود.
این تحلیلگر آمریکایی تصریح کرد: سفر زمینی وزیر امور خارجه ایران به ترکیه، آنهم در شرایطی که این کشور با تهدیدات خارجی روبهرو بود، نمادی از اراده و تدبیر ایران بود و پیامی روشن ارسال کرد: ایران حتی در دشوارترین شرایط نیز ارتباط خود را با بازیگران منطقهای و بینالمللی حفظ میکند.
کافیرو ادامه داد: در مجموع، جمهوری اسلامی ایران با موفقیت نشان داد که درهای دیپلماسی همچنان باز است، اما نه از موضع ضعف. رویکرد فعلی ایران مبتنی بر صبر راهبردی، حفظ عزت ملی و ایستادگی در برابر فشارهای خارجی است.
مشروح مصاحبه با تحلیلگر آمریکایی، مدیر اجرایی موسسه تحلیل وضعیت خلیج فارس به شرح زیر است:
سوال: به عنوان اولین سوال، از دیدگاه شما، ویژگیهای متمایز سیاست خارجی دولت کنونی جمهوری اسلامی ایران چیست؟
جورجیو کافیرو: سیاست خارجی دولت فعلی ایران بر دو هدف اصلی تمرکز دارد. اول، بر افزایش بازدارندگی در برابر تهدیدات ناشی از اتحاد آمریکا و [رژیم] اسرائیل با هدف مشخص جلوگیری از هرگونه تجاوز نظامی یا بمباران در آینده علیه خاک ایران متمرکز است. برای رسیدن به این هدف، هم آمادگی نظامی را افزایش داده و هم با ارسال هشدار، تلاش میکند هزینه چنین اقداماتی را برای دشمنان بالا ببرد.
دوم اینکه، تهران در مواجهه با تحریمهای مداوم غرب، به دنبال افزایش توان و تقویت اقتصاد کشور (مقاوم سازی) است. این شامل تعمیق روابط با کشورهای منطقه و قدرتهای غیرغربی بهویژه چین و همچنین حمایت از تولید داخلی است تا وابستگی به کشورهای خارجی کمتر شود.
مجموعه این اقدامات بیانگر چشمانداز راهبردی گستردهتری است که در پی صیانت از حاکمیت و ثبات ایران در شرایط پیچیده بینالمللی و در بستر تنشهای ژئوپلیتیکی و فشارهای شدید اقتصادی طراحی شده است.
سوال: عملکرد دستگاه دیپلماسی ایران در زمان وقوع جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم اسرائیل و آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید؟ در حالبکه ایران در میانه مذاکرات مورد تهاجم قرار گرفت و وزیر امور خارجه ایران در همان ایام به صورت زمینی به ترکیه سفر کرد و ایران در مذاکراتی همچون با تروئیکای اروپایی، نشست وزیران امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی حضور یافت؟
جورجیو کافیرو: در جریان درگیری ۱۲ روزه، دستگاه دیپلماسی ایران توانست توازن دقیقی میان پایداری و تعامل برقرار کند. از یک سو، تهران بهروشنی اعلام کرد که تحت فشار یا تهدید حاضر به مذاکره نخواهد بود و تاکید کرد که گفتوگوها باید بر پایه احترام متقابل و برابری حاکمیتی انجام شوند، نه با اجبار یا تهدید.
از سوی دیگر، تداوم حضور ایران در نشستهای دیپلماتیک مهم از جمله جلسات با سه کشور اروپایی (E۳) و شورای وزیران امور خارجه سازمان همکاری اسلامی نشاندهنده پایبندی ایران به گفتوگو و چندجانبهگرایی بود.
سفر زمینی وزیر امور خارجه ایران به ترکیه، آنهم در شرایطی که این کشور با تهدیدات خارجی روبهرو بود، نمادی از اراده و تدبیر ایران بود و پیامی روشن ارسال کرد: ایران حتی در دشوارترین شرایط نیز ارتباط خود را با بازیگران منطقهای و بینالمللی حفظ میکند.
در مجموع، جمهوری اسلامی ایران با موفقیت نشان داد که درهای دیپلماسی همچنان باز است، اما نه از موضع ضعف. رویکرد فعلی ایران مبتنی بر صبر راهبردی، حفظ عزت ملی و ایستادگی در برابر فشارهای خارجی است.
سوال: سیاست خارجی دولت کنونی آمریکا پس از جنگ ۱۲ روزه به ویژه در قبال ایران را چگونه ارزیابی می کنید و رویکرد احتمالی دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با توجه به تاکید دولت ایران بر اصل مذاکره و حرکت در مسیر دیپلماسی برای حل و فصل مناقشات بین المللی و پایبندی ایران به قوانین بین المللی و لزوم احترام همه به تمامیت ارضی کشورها چگونه خواهد بود؟
جورجیو کافیرو: در پی پایان جنگ ۱۲ روزه در ماه ژوئن، تناقضهایی در سیاست خارجی دولت ترامپ در قبال ایران آشکار شد. از یک سو، به نظر میرسد ترامپ علاقهاش را به موضوع ایران و برنامه هستهای آن تا حد زیادی از دست داده باشد، بهویژه پس از حمله ارتش آمریکا به سه تأسیسات ایرانی و تلاش کاخ سفید برای ترغیب تهران و تلآویو به آتشبس.
همچنین، با توجه به «خستگی از خاورمیانه» و گرایشهای ضد جنگ در میان هواداران جنبش ماگا، ترامپ تمایلی ندارد آمریکا را وارد یک جنگ مستقیم یا تمام عیار با ایران کند.
اما از سوی دیگر، سیاست خارجی او بهشدت حامی [رژیم] اسرائیل است. بنابراین، اگر تلآویو حملات خود علیه ایران را از سر بگیرد، بهراحتی میتوان تصور کرد که ترامپ اجازه دهد واشنگتن برای تأمین منافع دولت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر [رژیم] اسرائیل، وارد شود.
سوال: از دیدگاه شما تاثیر شرایط جنگی بر دیپلماسی و سیاست خارجی ایران با توجه به موقعیت ایران در منطقه و جهان چیست؟
جورجیو کافیرو: جنگ ۱۲ روزه نقطه عطفی برای دستگاه سیاست خارجی ایران بود؛ فرصتی برای بازنگری جدی در میزان اعتمادپذیری شرکای راهبردی در شرایط بحرانی.
وی معتقد است که «در جریان این بحران، روسیه با صدور بیانیههایی رسمی، حملات [رژیم] اسرائیل را محکوم و از حق ایران برای دفاع از خود حمایت کرد اما در عمل، هیچ اقدام اساسی از سوی مسکو صورت نگرفت. این رفتار باعث شد هم در میان مسئولان جمهوری اسلامی ایران و هم در افکار عمومی، نوعی نارضایتی نسبت به عمق و اعتبار روابط تهران با روسیه شکل بگیرد.»
«با توجه به این تجربه، انتظار میرود که اولویتهای دیپلماتیک ایران دستخوش بازنگری شوند. هرچند روابط با روسیه قطع نخواهد شد، اما احتمالاً چرخش بیشتری به سمت چین صورت خواهد گرفت. نفوذ فزاینده چین در عرصه جهانی، همراه با حمایت دیرینهاش از چندجانبه گرایی و اصل مداخله نکردن، این کشور را به گزینهای جذاب برای ایران تبدیل کرده است که می تواند در مسیر ایجاد سیاست خارجی متوازن که هم در برابر فشارهای غربی مقاومت کند و هم امنیت ملی را تضمین نماید، استفاده شود.»
در نگاه کلانتر، شرایط جنگی اهمیت استقلال راهبردی و ضرورت تنوعبخشی به اتحادها را برجسته کردهاند. به نظر میرسد سیاست خارجی ایران همچنان بر حفظ پایداری و حاکمیت ملی متمرکر با تکیه بر دیپلماسی منطقهای، خوداتکایی اقتصادی، و تعامل واقعگرایانه با قدرتهای نوظهور در جنوب جهانی است.
سوال: چگونه می توان با توجه به رویکرد دیپلماسی از سوی ایران، مانع تخریب این روند در آینده از جمله اجرا نشدن سازوکار پسگشت (مکانیسم ماشه) از سوی برخی کشورهای اروپایی که سالها به تعهدات خود پایبند نبوده اند، شد؟
جورجیو کافیرو: به نظر میرسد جنگ ژوئن ۲۰۲۵ با [رژیم] اسرائیل، ارزش راهبردی تلاشهای اخیر ایران برای کاهش تنشها و عادیسازی روابط با قدرتهای کلیدی منطقهای، به ویژه عربستان سعودی و امارات را در چارچوب دکترین سیاست خارجی «اول همسایگان» تهران، بیش از پیش تایید کرده است.
ریاض و ابوظبی برغم تنشهای گذشته خود با تهران، به شکل علنی تجاوز [رژیم] اسرائیل را محکوم کردند و تصمیم گرفتند در هیچ اقدام خصمانهای علیه ایران شرکت نکنند. این نشاندهنده یک تغییر قابل توجه از موضع قبلی آنها در دوران اول دولت ترامپ بود، زمانی که هم عربستان سعودی و هم امارات از طرفداران سرسخت کارزار موسوم به «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران بودند. با این حال، خویشتنداری ریاض و ابوظبی در طول درگیری اخیر، اهمیت دیپلماسی و گفتوگوی منطقهای مداوم، به ویژه در چارچوب تلاشها برای کاهش تنش و گفتوگو بین کشورهای مختلف خلیج فارس را تقویت کرده است.
ایران همچنین در حال گسترش چشمانداز استراتژیک خود برای شامل شدن تعامل عمیقتر ژئواقتصادی و دیپلماتیک با آسیای مرکزی است. در چارچوب همکاری رو به رشد ایران با چین - به ویژه پیرامون طرح یک کمربند و یک جاده و توسعه کریدورهای تجاری جایگزین که تنگه هرمز را دور میزنند - کشورهایی مانند ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان به طور فزایندهای در محاسبات منطقهای ایران نقش محوری پیدا کرده اند. این نشان دهنده یک تغییر قابل توجه نسبت به دوران گذشته است که در آن آسیای مرکزی نسبتاً در حاشیه دستور کار سیاست خارجی تهران باقی مانده بود.
ایران در آینده، میتواند با ادامه اولویت دادن به دیپلماسی عملگرایانه بر انعطافناپذیری ایدئولوژیک، تعمیق همکاریهای چندجانبه از طریق سازمانهای منطقهای مانند سازمان همکاری شانگهای و سازمان همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری در ارتباطات زیرساختی و اقتصادی که ایران را بیشتر با آسیای مرکزی، پاکستان، چین و سایر کشورهای اوراسیا پیوند میدهد، تعامل منطقهای و جهانی خود را بیش از پیش افزایش دهد.
چنین گامهایی نه تنها جایگاه جهانی ایران را تقویت میکند، بلکه تثبیت موقعیت آن در ساختارهای چندقطبی نوظهور نفوذ اقتصادی و سیاسی، به مصون ماندن کشور از فشارهای غرب نیز کمک میکند.
سوال: از دیدگاه شما اهمیت حضور جمهوری اسلامی ایران در سازمان ها و اتحادیههای منطقهای و بینالمللی و تاثیر آن بر اقتصاد و امنیت ایران چیست؟
جورجیو کافیرو: مشارکت فعال ایران در سازمانهای غیرغربی مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و بریکس پلاس، محور استراتژیک تهران را برای تعامل عمیقتر با کشورهای جنوب جهان و چارچوبهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی اوراسیا برجسته میکند.
این عضویتها نشاندهنده تلاش گستردهتر جمهوری اسلامی برای تنظیم مجدد جهتگیری سیاست خارجی خود، کاهش وابستگی به سیستمهای تحت سلطه غرب و ایجاد مسیرهای جایگزین برای همکاری اقتصادی، گفتگوی سیاسی و ادغام منطقهای است.
حضور ایران در این نهادهای چندجانبه پیام مهمی را منتقل میکند: ایران منزوی نیست و دارای مشارکتهای پایدار فراتر از حوزه ترانس آتلانتیک است.
در چارچوب تحریمهای مداوم غرب و فشار اقتصادی، مشارکت در سازمان همکاری شانگهای و بریکس پلاس به تهران بستری دیپلماتیک برای پیگیری منافع مشترک با قدرتهای نوظهور مانند چین، روسیه و دیگران که به چندقطبی بودن و متعادلسازی مجدد نفوذ جهانی متعهد هستند، ارائه میدهد.
اگرچه تاثیر کامل اقتصادی این عضویتها به اجرای سازوکارهای همکاری ملموس و کاهش موانع ساختاری بستگی دارد، حضور ایران در چنین سازمانهایی عمق استراتژیک آن را افزایش داده و با نشان دادن اینکه گزینههای معتبری خارج از چارچوبهای غربی دارد، حاکمیت آن را تقویت میکند. این امر به نوبه خود، با گسترش همکاری های بینالمللی ایران و کاهش آسیبپذیری آن در برابر زورگویی واشنگتن و تلآویو، به تابآوری اقتصادی و امنیت ملی این کشور کمک میکند.