گِلنوشتههای مالی و نظام مالیاتی منحصر به هخامنشیان نیست/ماجرای ساخت مسجد در آثار باستانی

رئیس هیاتمدیره جامعه باستانشناسی ایران گفت: گِلنوشتههای مالی، نظام مالیاتی و آمار، منحصر و محدود به دوره هخامنشی نیست، همزمان در منطقه بینالنهرین در دوره آشور و بابل، دانش و فن حسابرسی وجود داشته است.
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایرنا، دو هفته پیش مجله «جامعه باستانشناسی ایران» در گزارشی به قلم حامد مولایی کردشولی و یونس زارع از یافتن بقایای مسجدی در شمال غربی کاخ آپادانای تختجمشید خبر داد؛ در تحقیقات آنها سنگنبشتهها و نقوشی مشاهده می شود که مضمون آن، دعا و درخواست مغفرت الهی برای برخی کسان به زبان عربی و خط کوفی است. همچنین نامهای مبارکه و نگارهای که احتمالاً یک قبلهنما باشد، شناسایی شده است.
این پژوهشگران معتقدند شواهد موجود در این مکان با در کنار هم قرار گرفتن نوشتههای مورخان، سفرنامهنویسان و سیاحان دوره اسلامی و همچنین شواهد و بقایای بهدستآمده از کاوشهای باستانشناسی که باستانشناسان غربی در گزارشهای خود به آن اشاره کردهاند، بر درستی این فرض، که «بخشی از آپادانای تختجمشید زمانی در اوایل دوره اسلامی به یک مسجد تبدیل شده بود» تأکید دارد.
ماجرای ساخت مساجد مادر، سلیمان و هخامنشی
کوروش محمدخانی در گفتوگو با خبرنگار میراثفرهنگی ایرنا درباره کشفیات جدید در تخت جمشید و پاسارگاد، اظهار داشت: کشف دیواره شرقی در شهر پارسه اتفاق تازهای نیست، سال ۱۳۸۵ با هیات مشترک ایران و فرانسه این تُل آجری پیدا شد، این تپه در دهه ۱۳۴۰ شناسایی شده بود، از سال ۱۳۸۹ هم هیات مشترک ایران و ایتالیا مشغول کاوش آن بود، امسال قسمت جدیدی از همان دیوار و دروازه از زیر خاک خارج شده است.
در پاسارگاد در دوره اتابکان فارس ساقه ستونها را به آرامگاه کوروش آوردند و آنجا را به مسجد تبدیل کردند، که به مسجد پاسارگاد یا مسجد مادر معروف شده استرئیس هیاتمدیره جامعه باستانشناسی ایران توضیح داد: اخیرا هم باستانشناسان در گوشه غربی آپادانا آثار و شواهدی را یافتند که میگویند مسجدی بعد از اسلام روی تختگاه ساخته شده بوده است، البته باید راستیآزمایی شود، استدلالهایی را هم مطرح کردند، اما باید در جامعه باستان شناسی کشور مورد بحث و بررسی قرار بگیرد، تا به یقین برسیم.
وی گفت: خیلی عجیب نیست که در دورههای بعد از یک حکومت از بناها استفاده میشده، یا کاربریهای بناها را منطبق یا متفاوت و به فراخور آن سازه تغییر میدادند؛ گاهی هم سازه یا بنای جدید دیگری روی آن میساختند، در پاسارگاد در دوره اتابکان فارس ساقه ستونها را به آرامگاه کوروش آوردند و آنجا را به مسجد تبدیل کردند، که به مسجد پاسارگاد یا مسجد مادر معروف شده است.
در شهر استخر هم از مصالح بناهای هخامنشی یک مسجد بنا کردهاند، که به مسجد هخامنشی معروف است. این که از مصالح معماری هخامنشی استفاده شود یا از فضا و بنا برای کاربری منطبق یا غیرمنطبق استفاده شود آن زمان مرسوم بوده است.
عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه شهید بهشتی گفت: باستانشناسان مدعی هستند در آپادانا مسجدی به نام مسجد سلیمان ساخته شده است، البته وجه تسمیه آن به این دلیل است که در اواسط دوره اسلامی به بناهایی که خیلی بزرگ بودند و در گنجایش فکری مردم نبوده که انسان می تواند آن را بسازد به حضرت سلیمان نبی (ع) که قدرت ماورایی داشته، نسبت میدادند. در دنیای باستان مرسوم بوده که در هر دورهای معابد و عبادتگاههای مقدس را بنا به آیین دوره جدید به بنای مذهبی آیین خودشان تغییر کاربری میدادند.
میراثفرهنگی نباید زیر سایه گردشگری باشد
محمدخانی باستانشناسی شهری را یکی از شاخههای مهم حوزه باستانشناسی دانست و گفت: متاسفانه در این حوزه متخصص نداریم، وقتی کارهای کاوش انجام میشود کاوشگر متخصص زبده باید با مردم ارتباط برقرار کند، سرپرست یک هیات کاوش باید به این مهارت ارتباطی مجهز باشد، باید مردم را آگاه کند.
رئیس هیاتمدیره جامعه باستانشناسی ایران تصریح کرد: متاسفانه جامعه هنوز باستانشناسی را معادل گنجیابی میداند، مردم تازه از زمانی که با باستانشناسی آشنا میشوند به این حوزه علاقهمند میشوند، نمایش فیلمهای مستند باستانشناسی میتواند جامعه را به این حوزه پیوند بزنند.
برخی میخواهند باستان شناسی و گردشگری را به صورت نامتناسب به هم پیوند بزنند، اگر هم قرار باشد پیوند و همکاری داشته باشند، میراث فرهنگی نباید زیر سایه گردشگری باشد
عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: متاسفانه از مستندسازان باستانشناسی هیچ حمایتی نمیشود، هر آنچه تولید میشود با هزینه شخصی مستندساز است، گاهی حتی اجازه نمیدهند که مستندهای باستانشناسی در رسانه ملی پخش شود.
وی تاکید کرد: آشنایی و آموزش باستانشناسی باید از سنین کودکی انجام شود، در باستانشناسی شهری ارتباط دوطرفه است، وقتی مردم از یک باستانشناس یا سرپرست هیات کاوش فقط از گنج و عتیقه سوال میکنند، از گنجهای افسانهای و تخیلی حرف میزنند، باستانشناس و تیم کاوش اصلا فرصت را ندارند به این نوع سوالات تخیلی پاسخ دهد. اینها نشان میدهد در جامعه کار آموزشی و فرهنگی نشده و یک جدایی قابل تامل میان کاوشگر و مردم وجود دارد.
محمدخانی خاطرنشان کرد: اگر دانشآموزان و کودکان را به سایتهای کاوش باستانشناسی ببریم تا از نزدیک کار حفاری و کاوش را ببینند، و برای آنها توضیح داده شود که باستانشناسان و کاوشگران به دنبال چه چیزی هستند و چه کار میکنند، این ارتباط برقرار میشود و فضای فکری جامعه نسبت به باستان شناسی و میراث فرهنگی کاملا تغییر میکند.
وی درباره رابطه باستان شناسی شهری و گردشگری گفت: اینها دو مقوله مجزا و دو رسته متفاوت هستند، متاسفانه این رویکرد تک بعدی پولساز بودن گردشگری باعث شده این حوزه نسبت به سایر حوزهها مانند میراث فرهنگی و باستانشناسی پررنگتر باشد و بیشتر مورد توجه قرا بگیرد، گردشگری دنیای خود را دارد و میراث فرهنگی هم جهان خود را، میراث فرهنگی ملموس و ناملموس متعلق به گذشته و امروز مردم است، با فرهنگ مردم سرکار دارد، خیلیها میخواهند باستانشناسی و گردشگری را با به صورت نامتانسب به هم پیوند بزنند، اگر هم قرار باشد ابین دو حوزه با هم پیوند و همکاری داشته باشند، میراث فرهنگی نباید زیر سایه گردشگری باشد.