برای مردم و دولتی که در این روزها فقط شادی می‌خواهند

برای مردم و دولتی که در این روزها فقط شادی می‌خواهند

تیم ملی فوتبال کشورمان با برد تاریخی که در برابر ولز به دست آورد، توانست به‌تنهایی سهم بسزایی در ارتقای نشاط اجتماعی پس از ماه‌ها غم و اندوه داشته باشد.

نشاط اجتماعی؛ کلیدواژه گمشده این روزهای ایران است. ملتی که از اوایل مردادماه و با آغاز ماه محرم، رخت عزا بر تن کرد و درحالی‌که داشت خود را آماده می‌کرد تا با پایان ماه صفر در آغازین روزهای مهرماه، روحیه خود را پس از ۲ ماه عزاداری، تجدید کند، به‌ناگهان با موجی مواجه شد که شادی را از آنها گرفت.

حالا اما ۵ ماه است که مردم ما، شادی نمی‌کنند. دستگاه‌های مختلف دست به کار شده‌اند تا به زعم خود، پایه‌های شادی‌آفرین را در جامعه محکم کرده تا این مردم، روحیه‌ای تازه کنند. درست در شرایطی که گمان برده می‌شد این برنامه‌ها به دلیل پدافند رسانه‌ای سنگین مغرضان، شکست خورده، یک اتفاق، همه چیز را تغییر می‌دهد.

یوزهای ایرانی درشرایطی توانستند بر اژدها فائق آیند که شاید خود آنها هم نمی‌دانستند که با این حرکت، چه تاثیری بر نشاط اجتماعی ایران می‌گذارند. گل اول را که روزبه چشمی به ثمر رساند، یک ایران نمی‌دانستند اشک شوق بریزند یا لبخند پیروزمندانه بزنند. برای ملتی که ۵ ماه است خبر خوبی نشنیده، این گل حکم یک غافلگیری بزرگ را داشت. غافلگیری بزرگی که رامین رضائیان آن را کامل کرد و وقتی بازیکنان تیم ملی دور هم حلقه زدند تا این گل را به جشن بنشینند، آنجا بود که دیدیم و تماما لمس کردیم که این بازیکنان از چه جهنمی، برای ما شادی آفریدند. ۱۱ ستاره‌ای که از خروارها فشار عبور کردند و توانستند برای شادی دل یک ملت، کاری کنند که مجموعه نهادها و دستگاه‌ها نتوانستند حتی گوشه‌ای از آن را انجام دهند.

برای مردم و دولتی که در این روزها فقط شادی می‌خواهند

باید بپذیریم که پدیده فوتبال در تمامی این سالیان توانسته تاثیرگذاری عمده خود را از یک خرده‌فرهنگ تابع به فرهنگ عمومی و غالب کشور تغییر دهد. ملت‌های مختلفی توانسته‌اند از این مسیر، دست به فرهنگ‌سازی زده و علاوه بر منافع اقتصادی و ورزشی و گاها سیاسی بسیاری که به دست می‌آورند، به لحاظ فرهنگ‌سازی و ارتقای نشاط اجتماعی نیز به درجات بالایی برسند.

به عنوان مثال همین کشور قطر میزبان را در نظر بگیرید. این کشور اسلامی پیش از آغاز مسابقات، شرایط میزبانی خود را برای عموم مردم حاضر در این کشور شرح داد. برای راحتی حال تماشاگران، شاید برخی قوانین فرعی خود را تسهیل نمود اما از نظر فرهنگی، گوشه‌ای عقب‌نشینی نکرد. نه‌تنها عقب‌نشینی نکرد، بلکه با سلسله برنامه‌هایی، سعی در ترویج فرهنگ خود نیز نمود.

مسلمان شدن چند خانواده در طول یک هفته‌ای که از جام جهانی گذاشته، ارسال سفیران مهربانی به هتل‌های این کشور در جهت تبلیغ دین اسلام، برجسته نمودن غیرملموس تهدید اسرائیل برای جامعه جهانی که طی روزهای گذشته، واکنش‌های بسیاری را در این مورد شاهد بوده‌ایم، قائل شدن مرزبندی برای خوراکی‌های مساله‌دار ازجمله مواردی است که سبب شده تا قطر، از این رویداد، بیشترین میزان بهره‌برداری فرهنگی را به عمل بیاورد.

در کنار این تاثیرگذاری، قطر با بهینه نمودن شرایط تلاش کرده تا خاطره خوب و فرحبخشی از این کشور در ذهن تماشاگران به جا مانده و با برداشتن برخی محدودیت‌ها، دوحه را به شهر ۲۴ساعته‌ای تبدیل کرده که طی آن، شهروندان ده‌ها کشور در کنار یکدیگر، ساعات خوشی را می‌گذرانند.

برای مردم و دولتی که در این روزها فقط شادی می‌خواهند

در ایران فوتبال‌دوست، جام جهانی توانست آن تاثیر تلطیف عمومی را نشان دهد. در شرایطی که بسیاری از رسانه‌های خارجی تصور می‌کردند، جام جهانی نمی‌تواند آن تاثیرگذاری همیشگی را در پرت کردن حواس مردم از ناآرامی‌ها داشته باشد، یک بررسی میدانی ساده نشان می‌دهد که مردم، پیگیر بازی‌های مختلف این جام هستند. این هنجار پس از تلاش‌های بسیاری که رسانه‌های بیگانه در مسیر خدشه‌دار کردن غیرت ایرانی خرج کردند، ناکام ماند و دیدیم که پس از برد ایران مقابل ولز، جامعه ایرانی تا چه اندازه از پوسته جدا شد و خود واقعی‌اش را بدون هیچ حاشیه و دعوایی نشان داد.

درواقع کاری که پروتکل‌ها و تدابیر فرهنگی و سیاسی نمی‌توانستند با این مقیاس انجام دهند را بازیکنان تیم ملی در ۱۰۸ دقیقه به انجام رساندند و این‌چنین سبب شدند تا نشاط عمومی جامعه، به بالاترین اندازه خود طی ماه‌های اخیر برسد. در پرتو این حرکت بود که طیف‌های مختلف مردم به خیابان ریختند و یک شادی عمومی را در کنار یکدیگر، فارغ از نوع حجاب و فرهنگ فولکلور خود به جشن نشستند.

به‌عبارتی با افزایش نشاط اجتماعی، وحدت کلمه بیشتر تداعی پیدا می‌کند و دیگر برخلاف آنچه طی دو ماه اخیر مشاهده کردیم، مردم در مقابل یکدیگر قرار نگرفتند و شانتاژهای رسانه‌ای نیز نتوانست این مردم را روبروی هم قرار دهد.

هم‌اکنون یک بازی مرگ و زندگی برای ایران در پیش است. فوتبالیست‌های غیور کشورمان درصدد هستند تا هشتم آذرماه را برای دومین بار به یک روز تاریخی در تقویم کشور تبدیل کنند و در این بین، هم‌افزایی مردم ایران در این تاریخ‌سازی، به حد بالایی افزایش یافته است. مردم ایران پس از ماه‌ها ناامیدی و یاس، این روزها امید دارند و این امیدواری یعنی زندگی. بنابراین آنها امروز بیش از هر زمانی طی ۲ ماه اخیر، شاد هستند و البته امیدوار.

برای مردم و دولتی که در این روزها فقط شادی می‌خواهند

اگر بازی سوم تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی ۲۰۲۲ به صعود دلاورمردان ختم شود، این هسته شادی به مرز انفجار می‌رسد و آن‌وقت می‌توان از یک دگردیسی بزرگ در پوسته بیرونی اجتماع ایران سخن گفت که به‌وسیله فوتبال توانست از کدورت و نگرانی این مدت خارج شده و به مرز مطلوبی از نشاط عمومی و اجتماعی برسد.

البته که در این بین، فوتبال تنها یک شروع‌کننده قدرتمند است که به‌تنهایی نمی‌تواند ضامن قوام این حرکت باشد. جا دارد از هم‌اکنون تمامی دستگاه‌های دولتی و مستقل در تمامی شاخه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی، اقتصادی، علمی و... دست به دست هم داده و این مسیر امیدواری و شادی‌آفرین را به زعم خود تداوم ببخشند. طبیعی است که اگر تنها بر همین فوتبال متمرکز بمانیم، چند روز دیگر که تب جام جهانی فروکش کرد، رسانه‌های بیگانه باز هم دست به کار شده و نبض فرهنگی جامعه را در دست گرفته و باز ناامیدی، بیم و تشویش را بین مردم پخش می‌کنند.

بنابراین بسیار ضروری است که راهکاهای شادی‌بخشی عمومی نظیر معیشت مردم، کسب‌وکارها، شبکه‌های اجتماعی، سینما، کنسرت، ورزشگاه‌ها و پیکارهای ورزشی و... با توجه ویژه‌تری همراه شود و این توجه، بلافاصله شکل اجرایی پیدا کرده تا مردم، اثرات ملموس آن را متوجه شوند.

تنها در این صورت است که این تاثیرگذاری مطلوبی که تیم ملی فوتبال کشورمان در فرهنگ‌سازی و ارتقای نشاط اجتماعی رقم زده، مستمر خواهد ماند و به این ترتیب، نه‌تنها ملت ایران، به امیدواری‌ها و امیدبخشی‌های بسیاری می‌رسند بلکه نقشه‌های تروئیکای رسانه‌ای غرب علیه کشورمان خنثی شده و شادی، بیش از پیش، مهمان ایرانی‌های غیرت‌مند خواهد بود.

نظرات کاربران