ایران به دیپلماسی متحرکتر و منعطفتر با کنش تعاملی بیشتر نیاز دارد
تهران- ایرنا- استاد روابط بینالملل دانشگاه با بیان اینکه ما نیازمند تغییر جهتگیری در سیاست خارجی، سیاست دفاعی و سیاست اقتصادی هستیم تا متناسب با شرایط جهانی و محیط منطقهای و قابلیتهای خود بازطراحی شود؛ گفت: در شرایط امروز کشور نهادهای داخل حکومت باید به یکدیگر اعتماد داشته و از هم حمایت کنند، زیرا فضای امروز، فضایی نیست که یک بازیگر به تنهایی بتواند نقش ایفا کند.
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «ابراهیم متقی» استاد دانشگاه تهران در چهارمین همایش بینالمللی مطالعات ایران معاصر درباره «ایران و جهان پس از جنگ ۱۲ روزه» که روز دوشنبه ۵ آبان برگزار شد به بیان دیدگاههای خود درباره جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران پرداخت.
مشروح سخنرانی این استاد دانشگاه را در ادامه میخوانید.
باید منابع پراکنده قدرت را متمرکز کنیم
امروز در آمریکا، انگلیس و فرانسه این بحث جدی وجود دارد که با ایران پساجنگ ۱۲ روزه چه باید بکنیم و چه اقداماتی میتوان انجام داد. متاسفانه در داخل کشور، بحثهای علمی جدی شکل نگرفته است. زمانی که ما دانشجو بودیم، پیش از انقلاب کتابی با عنوان «گذشته چراغ راه آینده است» توسط نشر جامی منتشر شده بود. من میخواهم تاکید کنم که آینده نیز ارتباط مستقیم و درهمتنیده با گذشته دارد و آینده چراغ راه گذشته است.
رئالیسم ریشههای بنیادین تاریخی دارد و هر شکلبندی تئوریکی که ایجاد شده، الهام گرفته از قالبهای رئالیستی است. یکی از شاخصهای رئالیستی که میخواهم به آن اشاره کنم، بحث تاریخ است. تاریخ همواره نشان داده که اگر ضعیف شدی، سیاست بازیگران دیگر در حمایت از تو قرار نمیگیرد. تاریخ هیچگاه بازیگر ضعیف را برنمیتابد و کشورهای دیگر تمایلی برای کنش ارتباطی با یک بازیگر ضعیف ندارند. این وضعیت را میتوان در ایران یک سال گذشته، در عراق پس از سال ۱۹۹۱ و در بسیاری از دورانهای تاریخی دیگر مشاهده کرد و از این رو سؤال اساسی این است که ما چه باید بکنیم؟
نگاه من، نگاه راهبرد بقاست و این راهبرد چهار مشخصه دارد. گام اول راهبرد بقا معطوف به آن است که قدرت پراکندهای را که وجود دارد سازماندهی کنیم. قابلیتهایی که میتواند مزیت نسبی ایجاد کند، به کار گرفته و یک نوع آمادگی تاکتیکی همهجانبه داشته باشیم. همه میدانیم که در تنهایی استراتژیکی و ژئوپلتیکی ایران، وقتی هر کشوری در وضعیت کاهش قدرت قرار گیرد، هیچ کس جز خود آن کشور نمیتواند به او کمک کند.
راهبرد آمریکا در منطقه از عبور به کنش عملیاتی تغییر کرده است
قراردادهایی که اخیراً با روسیه منعقد شده، مانند قراردادهای مربوط به میگ-۲۹ یا سوخوی-۳۵، یک پرسش اساسی برای من ایجاد میکند که آیا میتواند موازنه جدیدی در فضای منطقهای ایجاد کند؟ آیا میتواند برای ما قابلیتهای پدافندی ایجاد کند؟
صریح باید گفت که فضای پدافندی و فضای آفندی متعارف ما، اصلاً با فضای اسرائیل متوازن نیست و به همین دلیل اسرائیل حمله نظامی علیه ما انجام داد. به عبارت دیگر، ما در فضای نسل ۲ و سه تجهیزات و جنگافزار قرار داریم و این در حالی است که اسرائیل به دلیل متکی بودن به آمریکا نه یک بازیگر، نه یک کشور و نه یک رژیم، بلکه یک متحد جدی یک قدرت بزرگ جهانی است.
تاکنون راهبرد ایالات متحده در محیط منطقهای (Offshore balancing) بوده اما در دوره ترامپ ۲۰۲۵، به بعد از این راهبرد عبور کرده و وارد فضای کنش عملیاتی شده است. اسرائیل در فضای جنگافزاری قرار دارد که در پیوند با قدرتهای بزرگ جهانی معنا پیدا میکند. باید به آموزهای قدرت توجه کنیم؛ یکی از دلایل اصلی شکلگیری جنگ علیه ما، یک عبارت بسیار بنیادین نظریه رئالیستی است که هرگاه موازنه قدرت تغییر کند، زمینه برای شکلگیری جنگهای نهفته و عینیت یافتن آنها به وجود میآید. جنگ اسرائیل علیه ما این واقعیت را نشان داد.
چرا ما همچنان در وضعیت ابهام هستیم و هنوز مسئله آتشبس را جدی نپذیرفتیم؟ دلیل آن این است که آمریکا و اسرائیل یک مازاد قدرتی دارند و اهدافشان هنوز تحقق نیافته است. وقتی اهداف تحقق پیدا نکند، طبیعتاً فضا هم خصومتآمیز میماند و عدم توازن قدرت ادامه مییابد. به همین دلیل است که وضعیت امروز ما مبتنی بر یکی دیگر از نشانههای رئالیستی است؛ «عدم اطمینان و ابهام». ما باید طرحریزی راهبردی خود را در این فضای اطمینان و عدم قطعیت انجام دهیم. در این زمینه، بحث اصلی شامل همساز کردن، همراه کردن و پیوند دادن معادله قدرت است.
ایران به دیپلماسی متحرکتر و منعطفتر با کنش تعاملی بیشتر نیاز دارد
نهادهای داخل حکومت باید به یکدیگر اعتماد داشته باشند
ما به یک دیپلماسی متحرکتر، با کنش تعاملی بیشتر و با انعطافپذیری در برنامههای متنوعتر نیاز داریم. تا جایی که من اطلاع دارم، نهادهای بالاسری این آزادی عمل را به وزارت امور خارجه دادهاند که در فضای مذاکرات، اگر سه طرح مختلف وجود داشته باشد، خود وزیر خارجه و وزارت امور خارجه بتوانند گزینه نهایی را انتخاب کنند. در شرایط امروز کشور نهادهای داخل حکومت باید به یکدیگر اعتماد داشته و یکدیگر را حمایت کنند، زیرا فضای امروز، فضایی نیست که یک بازیگر به تنهایی بتواند نقش ایفا کند. باید به یکدیگر اعتماد کرده و کار را پیش ببرند و به ضرورتهای تعدیل دیپلماتیک هم توجه داشته باشند.
در این بحث، دو مولفه کلیدی در کنش دیپلماتیک وجود دارد؛ اول مسئله انطباقپذیری (Adaptation) و دوم انعطافپذیری (Flexibility). در استراتژی بقا، این دو شاخص بنیادین اهمیت زیادی دارند. قدرت انطباقپذیری به ما امکان بقای بیشتر میدهد و باعث میشود در وضعیت شکنندگی قرار نگیریم. «گراهام کولر» در کتاب «قبله عالم» به این نکته اشاره میکند که ایرانیها در سیاست خارجی همواره تمایل به چانهزدن از موضع ضعف دارند. این ویژگی را میتوان در سیاست خارجی دوران رضا شاه، مصدق، شاه و سیاست خارجی دوران جنگ و در بحث سفارت آمریکا مشاهده کرد.
اسرائیل و آمریکا روی مسئله بحران اجتماعی در ایران در حال کار هستند
بحث ساخت اجتماعی و نقش مردم موضوع مهم دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. به محض اینکه نظام سیاسی احساس ثبات کند، برخی افراد در مجلس یا سایر نهادها، درباره محدودسازی ساخت اجتماعی صحبت میکنند. این محدودیتها با واقعیتها و ضرورتهای راهبرد بقا همخوانی ندارد. ساخت اجتماعی باید چسبندگی خود را در ارتباط با نظام سیاسی حفظ کند. یکی از بحثهایی که «ولی نصر» در مباحث موسسه «چتمهاوس» مطرح میکند، وضعیت ایران بعد از جنگ است. او دو شاخص مهم در ساخت اجتماعی را ذکر کرده و معتقد است چسبندگی ساخت اجتماعی به نظام سیاسی افزایش یافته و ساخت اجتماعی محافظهکارتر شده است.
اگر فشارهای اقتصادی، هنجاری یا انتظامی اعمال شود، ما شاخص اساسی استحکام و ثبات در ساخت اجتماعی را از دست میدهیم. بنابراین، آزادی عمل مجموعههای اجتماعی یک موضوع بسیار جدی و حیاتی است. مسئله دیگر این است دولت مانع بکارگیری سازوکارهایی که جامعه را در وضعیت فشار اقتصادی بیشتر قرار دهد، شود. گران کردن بنزین یکی از این موارد است. طرح اخیری که درباره بنزین در حال بررسی هستند ظاهر خوبی دارد اما پرسش این است که بیشترین مصرف بنزین را چه کسانی دارند؟ کسانی که بیشتر از ۲۵۰ لیتر در ماه از بنزین استفاده میکنند. ما ۱۰۰ هزار راننده اسنپ در کشور داریم و باید بررسی کنیم که سال ۱۳۹۸ بحران از کجا شکل گرفت؟ اسرائیل و آمریکا روی مسئله بحران اجتماعی در ایران در حال کار هستند. بحران اجتماعی زمانی شکل میگیرد که به مسائل اشاره شده توجه نشود. موضوع دیگری که اسرائیل و آمریکا در حال برنامهریزی هستند ایجاد زمینه جنگ جدید در لبنان هستند و درصدد هستند با ضربه به لبنان روند خلعسلاح حزبالله حاصل شود.
اروپا به دنبال کاهش قدرت ایران و سپس غلبه بر آن است
ما در وضعیت جدایی قرار داریم؛ چه در فضای ساخت داخلی و چه در فضای منطقهای. به عبارت دیگر، آمریکا و اسرائیل به دنبال «single out» کردن ایران هستند و این یک راهبردی است که وجود دارد. اروپاییها رویکرد میانهروتری دارند؛ هدف آنها کاهش قدرت ایران به حداقل و سپس غلبه بر آن است تا در شرایط بعدی بتوانند با ایران رابطه جدیدی برقرار کنند. ما نیازمند تغییر جهتگیری (Orientation) در سیاست خارجی، سیاست دفاعی و سیاست اقتصادی هستیم تا متناسب با شرایط جهانی و محیط منطقهای و قابلیتهای خود بازطراحی شود.
در جهان امروز و فضای بیرون گروهی میخواهند سر بر گردن ایران نباشد، گروهی مانند اروپا هم میخواهند ما را ضعیف کنند. همزمان، برخی کشورها مانند روسیه و چین با ما کنش ارتباطی دارند، اما این بدان معنا نیست که آنها متحد مطلق ما خواهند شد و این طبیعی است. تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که اتحاد قدرتهای بزرگ در ارتباط با بازیگری که در دورانی مانند الان ضعیف شده و در دورانی هم انتظارات بالایی از سیاست جهان داشت، حاصل میشود.
این انتظارات به حدی بود که گاهی در تبیین ساختار نظام جهانی اعلام میشد که ایران یک قطب آن است و آمریکا و روسیه و دیگر کشورها قطب دیگر است و جدال بین این قطبهاست. این در حالی است که ما باید عناصر قدرت را تبیین و شاخصبندی کنیم، معادله SWOT یا را تنظیم کنیم، اما متاسفانه چنین بحثهایی در واقعیت امروز وجود ندارد و بیشتر به صورت فلسفی و دور از ذهن مطرح میشود.
باید شاخصهای قدرت و ضعف، فرصتها و تهدیدات خود را واقعبینانه مشخص کنیم
ما امروز چارهای نداریم جز آنکه با واقعیتهای زندگی بسازیم. بررسیهای من نشان میدهد که در یک سال گذشته چند مقام عالیرتبه کشورهای مختلف به ایران آمدند. این مسائل صرفاً مربوط به وزارت امور خارجه نیست؛ بلکه به ساختار قدرت در کشور مرتبط است. وزارت امور خارجه و نهادها دیگر تلاش خود را انجام میدهند، اما حتی برخی کشورها مانند چین هم در مدت اخیر تمایل چندانی به دیدار با مقامات عالیه ایران نشان ندادهاند.
انتظار خارج از واقعیت درباره میزان قدرت، جایگاه و اثربخشی اگر بیش از حد پررنگ شود، در وضعیت افسردگی قرار میگیریم. از طرف دیگر، برخی افراد هم بدون توجه به شاخصها میگویند که «معامله کنید» که این هم غیرواقعی است. و هر دو یک نتیجه دارد. بنابراین نگاه ما باید واقعبینانه و (Concrete) باشد؛ یعنی شاخصهای قدرت، ضعف، فرصتها و تهدیدات خود را به دقت مشخص کنیم.
ما در یک فضای تاخیر تکنولوژیک و شناخت راهبردی قرار داریم. تجربه جنگ ۱۲ روزه، حوزههای تلخ و شیرین زیادی داشت اما اگر بررسی تاریخی انجام دهیم، خیلی مشابه با جنگ چالدران و جنگهای ایران و روسیه است به این به دلیل که یک رویکرد عمومی تاریخی ما که به نوعی از کتاب «جیمز موریه» درباره حاجی بابای اصفهانی، الهام گرفته شده است که درباره انگارههای شرقشناسانه است که معتقد است فضای ایرانی خیلی شیزوفرنیک است و حتی این واژه را به کار میگیرد.
در بحث توسعه گذار از جامعه سنتی، منوگرافی درباره ایران دارد که مربوط به سال ۱۹۵۶ بوده و یکی از بحثهای آن درباره روشنفکران آن دوره ایران این است که آنها حرفهای دقیق نمیزدند و بیشتر سخنان عمومی و ضد هویت و ضد دولت و حتی ضد خود میزنند چرا که انتظارات بالاست و در وضعیت اتوپیا قرار داریم. این اتوپیا به نظر من یکی از دشمنان جدی ساخت اجتماعی ماست. باید بررسی کنیم که چقدر منابع مالی داریم و متناسب با آن چه کالاها و امکاناتی میتوانیم تهیه کنیم، یا چه میزان قدرت داریم و متناسب با آن میتوانیم اثربخشی داشته باشیم.
محور اصلی دیپلماسی، حکمرانی و تنظیم سیاست مبتنی بر مقدورات است
در چنین فضایی که قرار داریم، ناچاریم با کشورهایی مانند روسیه، چین، هند و برخی مجموعههای دیگر، کنش ارتباطی داشته باشیم. اما الگوی کنش ارتباطی آنها با نظام جهانی ممکن است انتقادی باشد اما انتقاد آنها سیستمتیک است، یعنی درون سیستم به قواعد بازی اعتقاد داشته و به آن پایبند هستند و قدرتهای بزرگ میل به رفتار فراقانونی قبول ندارند. نگاه ایران اما «تغییر سیستم» است و قالبهای پارادایمیک جهانی را قبول ندارد از این رو اولین کاری که در بازنگری و تغییر در سیاست خارجی خود باید انجام دهیم این است که نگاه انتقادی خود را در درون این ساختار تعریف کنیم.
نظام جهانی عدالت ندارد و این مسئله مختص به امروز نیست. بنابراین، امروز چارهای نداریم جز آنکه دوره گذار را تجربه کنیم؛ دورهای که در آن بر اساس مقدورات و چیزی که در دسترس داریم؛ عمل کنیم. همچنین نباید بیش از حد به جهان غرب اعتماد کنیم و توجه داشته باشیم. در نگرش من بازی جمعی آنها علیه ما از اول تهیه شده بود و چنین عملیاتی یک روزه یا دو روزه حاصل نمیشود و نیاز به برنامهریزی راهبردی دارد.
در زمان شاه نیز تلاشهای بسیاری صورت گرفت؛ شاه سعی داشت در فضای ارتباط با آمریکا و اروپا، زیرساختهای توسعه اقتصادی و صنعتی را وارد کشور کند. به ناچار، روابط خود را با اتحاد شوروی و چین گسترش داد. در برخی مواقع، محور اصلی دیپلماسی، حکمرانی و تنظیم سیاست مبتنی بر مقدورات است. انشاءالله با افزایش مقدورات، جایگاه کشور نیز ارتقا خواهد یافت.

