چرا دانشگاه از چشم مردم افتاده است؟

تهران- ایرنا- «علی ملکپور» میگوید: وقتی مدرکگرایی افزایش پیدا میکند، مدارج دانشگاهی در نظر مردم جعلی و بیخاصیت جلوه میکند. این موضوع باعث میشود که مردم نتوانند تشخیص دهند کدام مدرک معتبر است و کدام نیست. این بیاعتباری نه تنها برای جامعه بلکه برای خود فرد نیز مضّر است.
امروزه آموزش عالی بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه جوامع قرار دارد؛ چراکه نقشی اساسی در تربیت نیروی انسانی متخصص و توانمند و پیوندی مستقیم با مسیر توسعه کشور ایفا میکند. بیتردید سیاستگذاری در این عرصه باید بسترساز ارتقای کیفیت نظام آموزش عالی، افزایش بهرهوری دانشگاهها، ایجاد توازن میان رشد کمی و کیفی، گسترش کمّی هوشمندانه، پاسخگویی به تحولات علمی جهانی، تضمین استقلال دانشگاهها و نیز انطباق آموزشها با نیازهای بازار کار و اشتغال دانشآموختگان باشد.
این حوزه اما مجموعهای از مسائل همچون رشد کمّی دانشگاهها و تأسیس دانشگاههای آزاد و غیرانتفاعی، آموزش از راه دور، استقلال دانشگاهها، مدرکگرایی، تناسب رشتهها با نیازهای جامعه و بازار کار و غیره داشته و دارد.
پژوهش ایرنا در پروندهای با عنوان «دغدغهها و چالشهای آموزش عالی» میکوشد با نگاهی تحلیلی و آیندهنگر و تمرکز بر «پژوهشهای تحلیلی» و «مصاحبه با صاحبنظران و اساتید» این مسائل را مورد بررسی قرار دهد. نخستین گزارش با عنوان «ایده دانشگاه در ایران؛ نسخهای تقلیدی یا برآمده از نیاز جامعه؟» منتشر شده است. گزارش دوم با عنوان «از موج جمعیت تا افول کیفیت؛ آیا دانشگاه به بیراهه رفته است؟» سعی کرده است وضعیت کمیت و کیفیت دانشگاهها را بررسی کند. در گزارشهای بعدی با عنوان «دانشگاه در کما؛ جدال با پدیده مدرک گرایی» و «استاد دانشگاه خوارزمی: دانشگاه بدون تعامل با جامعه، ماشین صدور مدرک است» حول محور مدرکگرایی به موضوع پرداخته شده است. در ادامه چالشهای آموزش عالی، پژوهشگر ایرنا به گفتوگو با «علی ملکپور» جامعهشناس و استاد دانشگاه پرداخته است که در ادامه مشروح آن را میخوانیم؛
چرا دانشگاه از چشم مردم افتاده است؟
مدرکگرایی در آموزش عالی به خاطر فروریختن نظم همهچیز است
ایرنا: چرا مدرکگرایی در نظام آموزش عالی ایران گسترش پیدا کرده است؟
ملکپور: از نظر من، این پدیده مدرکگرایی در آموزش عالی به خاطر یک مسئلهای است که من به آن «فروریختن نظم همهچیز» میگویم. طی شاید ۲ تا سه دهه اخیر شاهد بودیم که نظم در همه عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دچار کاستی شده و نوعی بینظمی و آشفتگی را تجربه میکنیم. از جمله این قلمروها، نهاد آموزش و دانشگاه است. آنچه ما میگوییم «فروریختن نظم همهچیز» در واقع بخشی از پاسخ به این سؤال خاص است. حال منظور چیست و چه ابعادی دارد، در توضیحات سوالهای بعدی خدمت شما عرض میکنم.
برای مثال، مدرکگرایی ریشهای در فرار از بیکاری دارد که باز در ادامه توضیح میدهم، یا اینکه چرا مدرکگرایی به اصطلاح فراگیر شده است؛ ریشه در سیاستگذاریهای غلط و ایدئولوژیک دارد و نه سیاستگذاریهای علمی و کارشناسی که مورد اجماع کارشناسان و متخصصان امر تعلیم و تربیت به ویژه در سطوح آموزش عالی باشد.
بنابراین، این یک نگاه کلان به ما میدهد که میبینیم مسائل، بنبستها و چالشهایی که اکنون داریم در هر حال در این حوزه و در این قلمرو خاص نیز میتواند مسائل ما را تبیین کند: یک نوع گریز از نظم و ساماندهی و سامانیابی همه امور و به تبع آن در آموزش عالی نیز نمود پیدا میکند.
ایرنا: ریشهها و ابعاد این معضل اجتماعی، فرهنگی چیست و این پدیده چه ابعاد روانشناختی و اجتماعی دارد؟
ملکپور: در اینجا مسئله این است که ما میبینیم جوانان ما، آنهایی که در سنین حدوداً بین ۲۰ تا ۴۵ سال هستند در جامعه نقشهایی را که برازنده آنهاست، ندارند. علاوه بر ابعاد اقتصادی و معیشتی یک بُعد دیگر نیز مطرح است و آن بعد هویتی است؛ یعنی افراد چون در این سنین نمیتوانند نقشها و هویتهای واقعی و انسانی تعریفشده خود را ابراز کنند، برای خود نقش و هویت جدید میسازند. از آنجا که احساس تأثیرگذاری، مشارکت و فاعلیت در تعیین سرنوشت فردی و گروهی خود را ندارند به سمت ایجاد برند مدرک یا نشانههایی میروند که به لحاظ سمبولیک به آنها بها میدهد.
این مسئله یک بُعد ظریف روانشناختی نیز دارد: فرد میگوید، مثلاً من دیپلم دارم، پس آدم مهمیام یا من لیسانس دارم آدم مهمیام یکی میگوید من دکترم، پس آدم مهمیام. در حالی که او به عنوان یک فرد و یک شهروند میتواند در شرایط عادی بدون این مدارک نیز مهم باشد اما احساس میکند که داشتن آنها حضور اجتماعی، مشارکت اجتماعی یا پذیرش اجتماعی بیشتری از سوی خانواده، خویشاوندان و دیگران به او میدهد. بنابراین ریشههای فردی نیز دارد.
ریشههای اجتماعی و اقتصادی نیز در این موضوع نقش دارند اما نکتهای که باید مدنظر داشت این است که اگر به افراد، گروههای اجتماعی و شهروندان فرصت ابراز وجود، فرصت مشارکت و حضور در عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داده شود، افراد به نوعی خرسندی و احساس اقتدار و اعتبار دست مییابند و اعتبارهای کاذب و صوری مانند مدرکگرایی کمتر مورد اقبال آنها خواهد بود. این نکته در جامعهای باز و دموکراتیک نمود دارد، جایی که افراد اصولاً احساس خوبی نسبت به خود دارند اما در جامعهای که این فرصتها فراهم نباشد و توزیع فرصتها و مزایا به نسبت توضیح عادلانه نداشته باشد، این یکی از عوامل سوق دادن افراد به کسب هویتهای ساختگی، مدرکگرایی و عنوانگرایی است.
ایرنا: آیا میتوان گفت این فرهنگ بیشتر نتیجه سیاستهای آموزشی است یا فشارهای اجتماعی و اقتصادی؟
ملکپور: این فرهنگ ترکیبی از هر ۲ عامل است. یکی از فشارهای اجتماعی و اقتصادی، بیکاری است. بیکاری وسیع و عمیقی در جامعه داریم و حتی در یکی دو سال اخیر با افزایش تحریمها ابعاد آن گستردهتر شده است. وقتی بیکاری زیاد باشد، افراد و گروههای اجتماعی برای فرار از آن راه میانبر میگیرند؛ یعنی برای یافتن شغل متوسل به جعل مدرک یا خرید مدرک میشوند تا بتوانند اشتغال پیدا کنند. اگر اشتغال آسان و فراوان باشد، فرد با هر مقطع یا سطحی از سواد و مهارت میتواند شغلی درخور شان و منزلت خود پیدا کند اما وقتی اشتغال به حداقل میرسد، تولید و پویش اقتصادی، صنعتی و مهارتی در جامعه کم میشود، سازمانها و شرکتها ضعیف میشوند و اشتغال افول پیدا میکند.
در این شرایط، فرد در جستجوی این است که با جعل یا خرید مدرک، یکی از موقعیتهای شغلی را تصاحب کند، زیرا نگران است که اگر مدرک خود را از مسیرهای قانونی و واقعی به دست بیاورد، فرصتهای اشتغال را از دست بدهد. این موضوع باعث گسترش نابسامانی و سوق دادن افراد به مدرکگرایی میشود.
آمارها نشان میدهد ما برابر یا حتی بیشتر از کشورهایی مانند چین و هند مراکز آموزش عالی داریم
ایرنا: چگونه تکثیر و پراکندگی مراکز آموزش عالی، همراه با ضعف نظارت و وجود رانت و رابطهگرایی، به گسترش مدرکگرایی و کاهش اعتبار مدارک دانشگاهی در ایران منجر شده است؟
ملکپور: در رابطه با تأثیر سیاستها بله سیاستها نقش مهمی دارند. آمارها نشان میدهد که ما برابر یا حتی بیشتر از کشورهایی مانند چین و هند مراکز آموزش عالی داریم؛ یعنی هند با آن عظمت و جمعیت بیش از یک میلیارد نفر یا چین با جمعیت بیش از یک میلیارد نفر ما مراکز آموزشیمان بیشتر از هند است یا به همان اندازه است. همچنین مقایسههایی با چین وجود دارد و آمارها نشان میدهد که بالغ بر ۲۴۰۰ تا ۲۵۰۰ مرکز آموزش عالی در کشور داریم که این رقم واقعاً حیرتانگیز است.
این تکثیر و پراکندگی پشتش رانت و به اصطلاح رابطهگرایی بوده و ضابطهمند نبوده است در حالی که باید تناسب مراکز آموزش عالی با جمعیت در سن آموزش رشتههای مورد نیاز جامعه و فضاهای مناسب برای دانشجویان رعایت میشد. این مسائل دور زده شده و مجوزها صادر میشوند. تکثر این مراکز چه پدیدهای ایجاد میکند؟ عدم کنترل و نظارت دقیق و استاندارد بر این مراکز باعث میشود که نه تنها امکان مدرکسازی و خرید و فروش مدرک گسترش یابد، بلکه حتی مدارکی که به صورت رسمی و قانونی صادر میشوند به دلیل کیفیت پایین و نظارت ناکافی خود این مراکز به یک منبع تولید مدرک غیرقابل اعتماد تبدیل شود.
برای نمونه ما شهرها و مناطقی داریم که دانشگاههای مرکزی آنها حتی ۵۰۰۰ کتاب در کتابخانه خود ندارند اما در چندین رشته و مقطع دکتری دانشجو میپذیرند و مدرک صادر میکنند. در زمینه مدرکگرایی ۲ بحث وجود دارد: رسمی و غیررسمی. حالت رسمی این است که مراکز آموزش عالی دارای مجوز قانونی هستند و به شیوه قانونی به دانشجویان مدرک میدهند؛ یعنی دانشجویان به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی تحصیل میکنند، پایاننامه مینویسند و مدرک دریافت میکنند. ظاهراً این شیوه قانونی است اما خود این روند چندان ضابطهمند نیست و دانشجویان و مراکز استانداردهای لازم را ندارند.
حالت غیررسمی شامل جعل مدرک و بازار خرید و فروش مدرک است که به این معضل اضافه میکند. بنابراین در هر ۲ حالت چه مدرک به شیوه قانونی و رسمی صادر شود و چه به شیوه غیرقانونی هر ۲ مکمل این نابسامانی مدرکگرایی هستند و به دامن زدن به این فضا کمک میکنند.
ما شهرها و مناطقی داریم که دانشگاههای مرکزی آنها حتی ۵۰۰۰ کتاب در کتابخانه خود ندارند اما در چندین رشته و مقطع دکتری دانشجو میپذیرند و مدرک صادر میکنند.
به دلیل همین عدم نظارتها و تکثیر بیش از حد مراکز آموزش عالی در برخی جاها شاهد هستیم که فروش پایاننامه، مقاله و تز دکترا بهصورت علنی انجام میشود؛ حتی در رسانهها و فضای مجازی مانند میدان انقلاب تهران شماره تلفنها منتشر شده و نظارتی صورت نمیگیرد. دلیل این وضعیت وجود رانت و مافیای پشت پرده است که به این روند بال و پر میدهد و به گسترش این پدیده دامن میزند.
مدرکگرایی جامعه را دچار بیاعتمادی نسبت به دانشگاه و آموزش عالی میکند
ایرنا: پیامدهای رشد مدرکگرایی بر کیفیت نظام آموزش عالی ایران چیست؟
ملکپور: یکی از پیامدها کاهش سواد آکادمیک است. مدرکگرایی باعث میشود فرد به لحاظ روانی و انگیزشی، وقتی وارد مقطع تحصیلی میشود، راهبردش کسب مدرک باشد. این آغاز یک انحراف است در حالی که مقطع تحصیلی باید برای کسانی برنامهریزی شود که عاشق علم، آموختن و حل مسئله هستند و با بزرگان و اندیشمندان در چالشاند.
پیامد دیگر، بیاعتباری مدارج دانشگاهی است. وقتی مدرکگرایی افزایش پیدا میکند، مدارج دانشگاهی در نظر مردم جعلی و بیخاصیت جلوه میکند. این موضوع باعث میشود که مردم نتوانند تشخیص دهند کدام مدرک معتبر است و کدام نیست. این بیاعتباری نه تنها برای جامعه، بلکه برای خود فرد نیز مضّر است.
در نهایت جامعه دچار بیاعتمادی نسبت به دانشگاه و آموزش عالی میشود و دانشگاه، کارکرد و جایگاه و منزلت خود را نزد افکار عمومی از دست میدهد. هیمنه، اعتبار و هژمونی علمی که دانشگاه به طور سنتی داشته کاهش مییابد و این پیامد مستقیم مدرکگرایی است.
ایرنا: چگونه عملکردها میتواند به گسترش مدرکگرایی در جامعه دامن بزند و چه راهکارهایی برای کاهش این پدیده وجود دارد؟
ملکپور: یکی از مهمترین عوامل، نقش مدیران و مسئولان جامعه است. برخی از مدیران و مسئولان وظیفه ذاتی خود که توجه به اصول مدیریتی است را از دست دادهاند. این مسئله به مدرکگرایی دامن زده است. در گذشته مردم چندان به داشتن مدرک لیسانس یا دکترا برای مسئولان اهمیت نمیدادند اما مسئولان این روند را آغاز کردند. پس از جنگ ایران و عراق، برخی مدارج تحصیلی مانند فوق لیسانس و دکترا گرفتند اما برخی مدارک خود را جعل یا خریدند و حتی بدون طی روند علمی دانشگاهها، مدرک دریافت کردند. این امر گروههای مرجع را به سمت مدرکگرایی سوق داد و افکار عمومی و جوانان فکر کردند راه درست همین است.
یکی دیگر از عوامل اصلی، سهمیههاست. سهمیهها باعث شده نظم و روال منطقی در تحصیلات تکمیلی مخدوش شود و برای افراد رانت و فضاهای ساختگی ایجاد شود. سهمیهها باید مورد بازنگری قرار گیرند تا رقابت سالم در دستیابی به مدارج دانشگاهی برقرار شود و افراد به راههای میانبر متوسل نشوند.
کنکور در گسترش مدرکگرایی نقش زیادی دارد
ایرنا: با توجه به نقش دانشگاهها، استادان و دولت در کاهش مدرکگرایی، چه راهکارهای علمی و اجرایی میتوانند به کاهش این پدیده در نظام آموزش عالی ایران کمک کنند و چگونه اصلاح سیاستهای کنکور و سهمیهها میتواند اثرگذاری این راهکارها را افزایش دهد؟
ملکپور: دانشگاه در این زمینه ۲ نقش مهم دارد: اول، دانشگاه باید مسئله مدرکگرایی را بهصورت علمی تبیین کند؛ مدرکگرایی بهمثابه یک آسیب اجتماعی و نارسایی در سیاستهای آموزش عالی باید در دانشگاه تحلیل شود و آگاهی لازم به جامعه داده شود. رسانهها بخشی از این کار را انجام میدهند اما دانشگاه باید پیشگام باشد و تبعات بلندمدت این معضل را برای مردم توضیح دهد، تا روشن شود که این پدیده چقدر میتواند برای جامعه مهلک و مسئلهآفرین باشد.
نقش دوم، استادان و دانشگاهها باید این مسائل را برای دانشجویان نیز تبیین کنند. این آگاهیدهی در کلاسهای درس میتواند مؤثر باشد و تقاضا برای مدارک ساختگی را کاهش دهد. همچنین دانشگاهها و گروههای مدنی دانشگاهی باید این موضوع را مطالبه کنند و از دولت و مجلس بخواهند که قوانین مربوطه را تجدیدنظر کنند.
نقش دولت نیز مهم است. دولت باید در زمینه کنکور وارد عمل شود. کنکور اکنون بهمثابه یک پدیده خشونتآمیز یا خشونتآفرین شناخته میشود؛ زیرا توزیع موقعیتهای آموزش عالی در آن به نحو غیرعادلانه است و مافیای کنکور نیز در جامعه فعال است. سالهاست که بحث ساماندهی عادلانه و علمی کنکور مطرح شده است. دولت میتواند در سطح کلان قانونگذاری کند و کنکور فعلی را با روشی عادلانه و عقلانی که مورد اجماع اهل نظر باشد سامان دهد.
کنکور در گسترش مدرکگرایی نقش زیادی دارد، زیرا شکل فعلی آن طبقاتی، رانتی و سهمیهای است. وقتی افراد بهواسطه پیشفرضهای طبقاتی، ثروتگرایی و سهمیهگرایی حذف میشوند، مجبور میشوند به راههای غیر اصولی دیگری روی بیاورند و ممکن است به مدرکگرایی دچار شوند. به طور کلی، مجموعهای از بدهبستانها و تعاملات در سطوح خرد و کلان وجود دارد که این عوامل را تقویت میکند و روزبهروز ابعاد مدرکگرایی گستردهتر میشود.
گفتوگو از سارا محمودی