سفر به تهران؛ ورود ژاپن به عرصه بازی های بزرگ ‌‬

سفر به تهران؛ ورود ژاپن به عرصه بازی های بزرگ ‌‬

اعطای نقش واسطه به شینزو آبه نخست‌وزیر ژاپن ماه‌ها پیش از خروج آمریکا از برجام صورت گرفت، تا آزمونی باشد برای ایفای نقش وی در بازی‌های بزرگ، آن هم در بستری به مراتب بزرگتر از صحنه پرالتهاب خاورمیانه.

«آبه به تهران می‌آید» خبری است که این روزها بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های جهان داشته است. بخشی از بابت اینکه از سال ۱۹۷۸ میلادی (۱۳۵۷ هجری شمسی) هیچ نخست‌وزیری از ژاپن به ایران سفر نکرده و بخشی از بابت اینکه او برای کاهش تنش میان ایران و آمریکا راهی تهران می‌شود.

جاذبه فرونشاندن آتش خشم دو دشمن دیرینه به یک طرف، اینکه چرا از میان آن همه ناجی بین‌المللی، «شینزو آبه» چنین نقشی را برعهده گرفته، هم خود حکایتی است که تأمل در آن خالی از لطف نیست.

البته، از همان ابتدای تشدید تنش‌ها میان واشنگتن-تهران که با ضرب‌الاجل آمریکا به مشتریان عمده نفت ایران آغاز شد، این انتظار می‌رفت که عراق، هند، ترکیه، کره جنوبی و ژاپن به دنبال راهی برای واداشتن آمریکا به تجدیدنظر باشند، اما اینکه بعد از تهدید ایران به کاهش بخشی از تعهدات برجامی، ژاپنی‌ها از ابراز نگرانی فراتر بروند و به دنبال گام عملی باشند، قابل تأمل است. به ویژه آنکه توکیو طبق نقشی که از بعد از پایان جنگ جهانی دوم مبنی بر عدم مخالفت با واشنگتن پذیرفته، جزو اولین کشورهایی بود که بر توقف واردات نفتی از ایران تاکید کرد و خواهان مشاهده تغییر رویه و اتخاذ مسیری صلح‌جویانه‌تر از سوی ایران شد!

اما اواخر اردیبهشت بود که سفر محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران به توکیو نشان داد که موضوع جدی است. به فاصله چند روز بعد، اظهارات ترامپ در سفری که هفته نخست خرداد به ژاپن داشت؛ به گمانه‌زنی‌ها لباس تأیید پوشاند: قرار بود آبه در ملتهب‌ترین بخش از صحنه بین‌الملل یعنی خاورمیانه، نقشی کلیدی بر عهده بگیرد.

ترامپ در کنفرانس خبری با نخست‌وزیر ژاپن گفته بود: ببینیم چه پیش می‌آید، می‌دانم آبه و در مجموع، ژاپن رابطه خوبی با ایران دارند. اکنون سوال این است چرا بازی سیاست، ژاپن را که واسطه سنتی حل مسائل خاورمیانه نیست، از آسیای جنوب شرقی، به ایران کشانده است.
در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، ژاپن مروج مفهومی با عنوان «همکاری در تأمین رفاه قلمرو کبیر شرق آسیا» بود که شرق، جنوب شرق و اقیانوس هند را پوشش می‌داد و بر مبنای دو عامل رهایی از ارزش‌های غربی و حصول استقلال از راه احترام به تنوع و تفاوت استوار بود. با شکست امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم و تسلیم این کشور در برابر منشور صلح دیکته شده از سوی ایالات متحده، این ایده علیرغم رشد اقتصادی ژاپن، ناکام ماند.

اما آمریکا با اصل این ایده مادامی که با تکیه بر شعار حراست از آزادی حق کشتیرانی در این دو- پاسیفیک در جهت برآورده کردن منافع واشنگتن ارائه می‌شد؛ مخالفتی نداشت چرا که به این ترتیب، ایده ایندوپاسیفیک آزاد (free and open Indo-Pacific) به ایدئولوژی برای مهار چین در این پهنه آبی بدل می‌شد.

آبه نیز از سال ۲۰۰۶ جذب ایده‌ای شد که از آن پس به اختصار (FOIP) نام گرفت و برخلاف گذشته، این بار حرف از رهایی از ارزش‌های غربی نبود بلکه تنها به عامل تنوع و توسعه که راهگشای همکاری کشورهای همسو است؛ بها داده شد.

این گونه بود که ژاپن در پروژه ترسیم آینده FOIP سهیم شد و از همان زمان نیز انتظار می‌رفت که دیپلماسی این کشور در آسیا و فراتر از آن از حمایت آمریکا و کشورهای آسیایی برخوردار شود که به شعار رفاه، تعامل و استقلال علاقه دارند.

شاید توفیق «آبه» به اخذ معافیت از تحریم نفتی ایران تا حدی راهگشای جلب اعتماد تهران برای تثبیت جایگاهمیانجی‌گرایانه توکیو در نقش‌آفرینی بر صحنه سیاست بین‌الملل باشد.علیرغم تلاش آبه برای رهایی از قوانینی که دست و پای این کشور را برای حضور در جنگ‌های فرا سرزمینی می‌بندد؛ ژاپن هنوز به منشور صلح پایبند است و نباید خود را به عنوان نیرویی تهاجمی عرضه کند و همین امر ناخواسته به دیپلماسی مجالی هرچه بیشتر برای عرض اندام می‌دهد.

از همین رو، ژاپن از حضور در رزمایش‌های نظامی که پکن را در قلمرو سنتی دریای چین جنوبی به چالش می‌کشد فراتر نرفته و حتی الامکان تلاش می‌کند در رقابت واشنگتن- پکن تمایلات توسعه‌طلبانه خود را با ارائه تصویری مثبت که مبتنی بر شراکت با کشورهای در حال توسعه است، بپوشاند.

در رویکرد جدید به مدل FOIP، ژاپن می‌تواند خود را به عنوان واسطه‌ای قابل اعتماد برای حل اختلافات این کشورها و قدرت‌های بزرگ تعریف کند و تلاش برای میانجیگری میان آمریکا و ایران نیز در همین قالب قابل ارزیابی است.

همانگونه که چرخش به آسیا-پاسیفیک و بعدها این دو-پاسیفیک، رویکردی است که از مدت‌ها قبل در چارچوب سیاست آمریکا تعبیه و برای آن برنامه‌ریزی شد؛ اعطای نقش واسطه به ژاپن نیز ماه‌ها پیش از آنکه دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا از برجام خارج شود و حتی قبل از آنکه وی سکان هدایت کاخ سفید را به دست بگیرد؛ انجام شد تا آنجا که در ژانویه ۲۰۱۷، مؤسسه‌ای برای مطالعات سیاست بین‌الملل (IIPS)، در گزارشی مفصل پیرامون سیاست امنیتی و خارجی ژاپن، به توکیو پیشنهاد داد خواهان شراکت با ۱+۵ در چارچوب برجام شود.

طبق این گزارش، ژاپن باید آمریکا را مجاب به عدم زیاده‌روی در قبال ایران کند و حتی اگر به عنوان شریک ۱+۵ هم انتخاب نشود؛ باید خواهان مشارکت در روند مشورتی کشورهای دخیل باشد تا به این ترتیب، راهی برای حضور در قالب‌های مشورتی حوزه خاورمیانه و خلیج فارس پیدا کند.

طبق الگوی پیش بینی شده‌ای که برای آبه در نظر گرفته شده است؛ در پروژه بسط نفوذ سیاسی ژاپن در راستای هم وزن کردن آن با نفوذ اقتصادی، از این پس، شاهد حضور این کشور در صحنه‌های غیربومی خواهیم بود که دایره آن خاورمیانه، پاسیفیک و حتی آفریقا را در بر خواهد گرفت. اینکه ژاپن در سال ۲۰۱۷، با چراغ سبز آمریکا نخستین پایگاه دریایی دائمی خود را در جیبوتی باز کرد، نشان از عزم این کشور در به رخ کشیدن استقلال عمل در قالب FOIP دارد.

۳۶ سال از زمانی که «شینتارو آبه» پدر نخست‌وزیر فعلی ژاپن در مقام وزیر خارجه این کشور به تهران آمد؛ می‌گذرد. او هم برای ایران آرزوی ثبات و رفاه اقتصادی کرد و از تحکیم روابط گفت؛ اکنون پسر وی برای ایفای نقشی متفاوت و با هدف تلاش برای کاستن از تنش‌ها در سطح منطقه راهی تهران می‌شود. این نخستین تجربه میانجیگری برای مردی است که در قلمرو سنتی خود میراث‌دار کینه‌های به جا مانده از ماجراجویی امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم است و از این بابت با روسیه، چین، کره شمالی و جنوبی درگیر تنش‌هایی است.

برای او، میانجیگری میان آمریکا و ایران آزمونی برای برخورداری از مجوز ورود به تعاملات حساس بین‌المللی است و از آنجا که این نقش در هماهنگی با منافع درازمدت ایالات متحده در بستری به مراتب وسیع‌تر از صحنه پرالتهاب خاورمیانه ایفا می‌شود؛ اینکه واشنگتن از پیش مقدمات پیروزی وی را تضمین کرده باشد؛ دور از انتظار نیست.

در این میان، شاید توفیق «آبه» به اخذ معافیت از تحریم نفتی ایران تا حدی راهگشای جلب اعتماد تهران برای تثبیت جایگاهمیانجی‌گرایانه توکیو در نقش‌آفرینی بر صحنه سیاست بین‌الملل باشد کما اینکه محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران هم می‌گوید «تنها راه‌حل مشکلات، توقف جنگ اقتصادی است و تهران این موضع را به آبه اعلام کرده است.»

فارغ از اینکه آیا نخست‌وزیر ژاپن موفق به پل زدن میان ایران و آمریکا خواهد شد؛ قطعاً سفر آبه به تهران در ارتقا وجهه شخصی وی در سطح بین‌الملل مؤثر خواهد افتاد و در میانه حرف و حدیث‌ها پیرامون تلاش در راستای احیا حضور ارتش ژاپن در جنگ‌های فرا سرزمینی، او را مردی در جستجوی صلح و ثبات معرفی می‌کند.

اما توفیق وی جایگاهش را در داخل ژاپن نیز با توجه به اینکه این کشور در تابستان امسال شاهد برگزاری انتخابات سنا است؛ بیش از پیش محکم کرده و مرهمی می‌شود بر زخم به جامانده از ناکامی برای حل و فصل اختلاف ارضی با روسیه و بازگرداندن اتباع ژاپنی ربوده‌شده از سوی کره شمالی.

در هر حال، نخست‌وزیر سرزمین آفتاب گام مهمی را برای ورود به صحنه بین‌الملل برداشته و اینکه بر این صحنه تا چه حد خوش بدرخشد؛ روشنگر راه و آینده ژاپن برای ایفای نقش در بازی‌های بزرگ است.

نظرات کاربران