سودای مهاجرت

سودای مهاجرت

موضوع مهاجرت از کشور، امری همیشه حاضر در ذهنیت ایرانی است. حضور این موضوع چنان «طبیعی» است که سؤال مستقیم از تمایل یا آرزوی مهاجرت، معمولا با واکنش استفهامی شنونده مبنی بر بدیهی‌بودن پاسخ همراه است.

وقتی هم‌وطنی که مدتی خارج از کشور زندگی کرده به ایران بازمی‌گردد، معمولا از اولین پرسش‌هایی که با آن مواجه می‌شود، این است که «چرا برگشتی؟»؛ گویی برگشتن به وطن دلیل ویژه‌ای نیاز دارد و برنگشتن پیش‌فرضی پذیرفته‌شده است. آمار و ارقام موجود نیز نشان از تحقق و عملی‌شدن نسبی این آرزومندی در کشور دارد. اطلاعات موجود از مهاجرت تحصیلکردگان و حتی افراد بدون تحصیلات عالیه، اقدام به پناه‌جویی، اقدام برای اخذ اقامت و مهاجرت رسمی، اقدام گسترده برای تحصیل در خارج از کشور (با چشم‌اندازی برای ماندن و کارکردن در کشور دیگر) و حتی تعداد ایرانیان شرکت‌کننده در لاتاری ویزای تنوع آمریکا (سال ٢٠١٥ شهروندان ایرانی رتبه چهارم را در بین حدود ٢٠٠ ملیت در این لاتاری داشته‌اند)، همگی نشان از تمنا و رغبتی نسبتا بالا در کشور برای مهاجرت و ترک وطن، به‌ویژه در سنین جوانی و میان‌سالی، دارند. با سؤال بزرگ و هول‌انگیزی مواجه هستیم؛ چرا می‌خواهند در این کشور زندگی نکنند؟ منشأ این تمنا چیست؟ این تمنا به روشنی به معنای آرزوی بودن در جایی دیگر است و دال بر وجود احساس نارضایی و فقدانی است که سوژه ایرانی دنبال تسکین و پرکردن آن است. با نگاهی متأثر از سنت روان‌کاوی اجتماعی، سوژه انسانی موجودی آرزومند است. تمنا یا آرزو در ذات سوژه انسانی قرار دارد؛ تمنا و آرزویی که به سمت یک فقدان جهت‌گیری شده است ولی کدام فقدان است که سوژه ایرانی را به سمت خروج از مرزهای ملی و زندگی در کشوری دیگر می‌کشاند؟ ناامنی و جنگ؟ بی‌کاری و فقر؟ فجایع طبیعی؟ خشک‌سالی؟ ولی ایران نه جزء کشورهای ناامن است، نه فقیر و نه کشوری که دچار فجایع طبیعی در مقیاسی گسترده باشد که به جابه‌جایی عظیم جمعیتی منجر شود. حتی در قیاس با بسیاری از کشورهای دیگر، وضعیت امنیت و اقتصاد به‌مراتب بهتر نیز هست. برخی قائل به این هستند که تصویر آرمانی کشورهای غربی که از خلال سینما و رسانه‌های دیگر القا می‌شود، در ایجاد این گرایش نقش مهمی دارد؛ تصویری که با دورزدن عقل انتقادی و مانند یک فانتزی، مردم را به سوی بهشتی خیالی می‌کشاند. بی‌تردید تصویر رؤیایی و پرزرق‌وبرق غرب می‌تواند موضوع تمنای هرکسی قرار گیرد که درجاتی از بی‌بهرگی را در زندگی واقعی‌اش تجربه می‌کند. اما حتی پذیرش اثرگذاری رسانه‌ها و این تصویر‌سازی رؤیایی در تمایل در مهاجرت به غرب، پاسخ قانع‌کننده‌ای به سؤال ما نمی‌دهد. نکته اینجاست که همه کشورها و نه‌فقط ایران، در معرض چنین تصویرسازی رؤیایی از غرب قرار دارند؛ پس چگونه است که ایرانیان بیش از بسیاری از مردمان دیگر کشورها، از آن تأثیر می‌گیرند؟ به عبارت دیگر، جست‌وجوی علت این تأثیرپذیری باز هم ما را به سوی کنکاش در علل و عوامل مؤثر در «پذیرش» این فانتزی در میان ذهنیت ایرانی می‌کشاند. با فرض‌گرفتن اهمیت القای فانتزی «دنیای غرب»، حداکثر می‌توان سؤال را این‌گونه مطرح کرد که چرا این تصویر که امروزه تصویری است که در همه جا حاضر است، ایرانیان را بیش از بسیاری از مردمان دیگر می‌رباید؟ تحقیقات نشان می‌دهد احساسی از محدودیت یا محرومیت و «گیرافتادن»، در زیر این گرایش به ترک وطن وجود دارد؛ گیرافتادن در تکراری که راه حرکت رو به جلو و تحقق ارتقای اجتماعی و آرزومندی برای بهره‌مندی و کامجویی از زندگی را می‌بندد. آرزوی کامجویی از زندگی و ارتقای اجتماعی سائقی مشترک بین همه انسان‌هاست و الزاما محدود به گروه‌ها یا اقشار محروم‌تر نیست. اصولا احساس بی‌بهرگی احساسی نسبی و مقایسه‌ای است که برایند تفسیر سوژه انسانی از وضع موجود و امکان و انتظار یا امید، نیل به وضعیتی «بهتر» است. اگر امیدی به برآورده‌شدن این آرزومندی داخل مرزهای ملی نباشد، بدیهی است که این امید به سوی ورای این مرزها افکنده شود. بی‌تردید استدلال‌هایی نیز برای لزوم ماندن در کشور وجود دارد که عموما از موضعی متعهدانه و اخلاقی ادا می‌شوند؛ تعهدی برای ساختن و پیگیری رؤیا در کشور و تلاش برای بهبود قدم‌به‌قدم شرایط زیست؛ استدلال‌هایی مبتنی بر ارزش‌های ملی و دینی که احتمالا کمتر کسی در اهمیت آنها شبهه‌ای وارد می‌کند. ولی شاید از این جهت که این استدلال‌ها فاقد پشتوانه‌ای از یک فانتزی امیدبخش، یا تصویری رؤیایی هستند که خیال مردم را پر کند، فاقد قدرت جذبی هستند که یک فانتزی امیدبخش می‌تواند ایجاد کند.

میزان امید اجتماعی در داخل مرزهای ملی را شاید بتوان کلیدواژه فهم تمنای رفتن یا ماندن دانست. بعید است که بتوان امید اجتماعی را با تبلیغ یا موعظه درباره اهمیت امید ایجاد کرد. زمانی سوژه تفسیرگر آماده «پذیرش» امید است که نشانه‌های محیطی به‌گونه‌ای باشد که امکان وضعیتی بهتر و کامروا‌تر در آینده را برایش باورپذیر کند و به شکل‌گیری تصویر یا فانتزی امیدبخش و باورپذیری از آینده در داخل مرزهای ملی منجر شود.

منبع شرق

نظرات کاربران