صدا و سیما؛ رسانه ملی یا جناحي؟
(صدا و سیما؛ رسانه ملی یا جناحي؟)عنوان سرمقاله امروزروزنامه تجارت به قلم(حمید فیضی)است که در آن می خوانید: اگر از این دو پرسش بسیار مهم که صدا و سیما در جمهوری اسلامی, صدای کیست؟ و با چه سیمایی عمل می کند؟ بگذریم، دو مسئله ی مهم تر را ناگزیر باید مورد توجه قرار دهیم و آن دو ویژگی رسانه بودن و ملی بودن است که در ادامه به توضیح آن میپردازیم:1. رسانه بودن: زمانی که ما چیزی (سیم مسی، آب، رادیو...) را رسانه یا رسانا می خوانیم منظورمان این است که آن چیز, توان انتقال چیزی(دما، جریان الکتریسیته، پیام و ...) را از چیزی(منبع مولد پیام یا ...) به چیزی (گیرنده پیام یا...) دیگر دارد. در رابطه با رسانههای انتقال پیام هم وضع به همین شکل است و فلسفه وجودی آن رسانه، انتقال پیام است. اما همانطور که قبلا گفتیم ناگزیر باید از این مسئله مهم عبور کنیم که رسانه، یک انتقال در خود است. یعنی از مردم به مردم و دولت هم در درون این فعل و انفعالات است که خود را بازنمایی می کند نه اینکه مانند شیپور آن را در دست خود بگیرد. اما یک ابزار ارتباطی چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا به آن رسانه بگوییم: برای رسانه خواندن یک ابزار، حداقل تأمین دو ویژگی در آن ضروری است که هیچ کدام از این دو ویژگی را در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مشاهده نمی کنیم: 1-1. دقت در انتقال پیام: منظور از دقت، دقت در انعکاس درست واقعیت است. رسانه موظف است آنچه را که رخ می دهد در کمال امانتداری منعکس کند. در اینجا رسانه اگر پنجاه ولت پیام دریافت کند و تنها 10ولت پیام منتقل کند دچار استهلاک و ناکارآمدی شده و قدرت رسانایی بودن خود را از دست داده است. البته گاهی صدا و سیمای ما 50ولت پیام دریافت می کند و 200 ولت انتقال می دهد که این هم باز از دقت رسانه می کاهد. 1-2. سرعت در انتقال پیام: ما همواره باید اخبار روز را فردا یا پس فردا از صدا و سیما دریافت کنیم. البته سرعت انتقال, ظرفیت انتقال پیام را هم بالا می برد و صدا و سیما از این باب که سرعت بالایی در انتقال پیام ندارد بسیاری از موضوعات را ناگفته رها می کند زیرا زمان را از دست داده است. 2. ملی بودن: هر رسانه ای اگر دو ویژگی ذیل را داشته باشد ما می توانیم آن را ملی بخوانیم وگرنه مجبور به انتخاب این صفت برای آن نیستیم. 2-1. پیام رسانی به زبان ملی: منظور از زبان ملی این نیست که به زبان فارسی یا عربی یا هر زبان دیگری پیام رسانی کند. منظور این است که از سلیقه و نیازهای مردم آگاه باشد و مطابق با آنها انتخاب واژه کند. صدا و سیما در جمهوری اسلامی ایران اغلب از سلیقه مردم بی خبر است و مردم خود را نمی شناسد. حتی نمی داند اکثریت مسلمانانی که در ایران زندگی می کنند در رابطه با اذان، غالبا صدای مرحوم مؤذن زاده اردبیلی را انتخاب می کنند و با این وجود حتی این مسئله ساده را هم نمی تواند به درستی تأمین کند. برای همین بارها با این صحنه موجه خواهید شد که هنگام پخش اذان افراد پشت سرهم کانال عوض می کنند. البته اصلاً بنا نیست این رسانه تأمین کننده خواست مردم باشد. این رسانه یا به عبارت گویاتر شبه رسانه, تنها نیازهای موردی را با نگاه محتاطانه عملیاتی می کند. رسانه ای که در ایران باشد و خود را ملی بخواند چه طور ممکن است گلوگاه صدای شجریان نباشد؟ چه طور ممکن است استاد مصطفی ملکیان یا دکتر سریع القلم در آن به چارچوب تصویر درنیایند؟ چه طور می شود رسانه ای در ایران ملی باشد و آنگاه با مسامحه هر چه تمام تر از کنار ماجراهای مهم سیاسی عبور کند؟ آیا مسئولین رسانه به اصطلاح ملی از فضای افکارعمومی خود بی خبر هستند؟ آیا اطلاع دارند تا انتخابات پیش رو چیزی نمانده و معمولا در همه کشورها از دوسال مانده به انتخابات رسانهها فعال می شوند؟ اگر چنین است شبکههای ارتباطی غیر دولتی مانند تلگرام و... را رصد کنند تا کمی با ذائقه عمومی آشنا شوند . 2-2. پیام رسانی با زبان ملی: در اینجا منظور این است که تنها به زبان ملی پیام رسانی کردن رسانه را ملی نمی کند بلکه باید زبان هم متعلق به خود ملت باشد. به عبارت ساده تر،صدا و سیما در دست اقلیتی سازمان یافته که ارتباطاتی هم دارند نباشد. بلکه به نحو عادلانه ای همه ی گروههای قومی، صنفی، سیاسی، مذهبی و... را باید در آن مشارکت دهد. البته عبارت"مشارکت دهد" صحیح نیست بهتر است بگوییم جلوی مشارکت دیگران را نگیرد. زیرا این ابزار از مالیات و منابع ملی مدیریت می شود. امروز متأسفانه هرگاه روحانی دعوت می شود چهره ها تکراری هستند. هرگاه استادی دعوت می شود این تکرار دافعه صدا و سیما را بیشتر می کند. به خاطر همین عدم شایسته سالاری در صدا و سیما هر روز شاهد ابتذال بیشتر در رسانه و کاهش بنمایههای هنری و استعدادهای ملی هستیم.
| (صدا و سیما؛ رسانه ملی یا جناحي؟)عنوان سرمقاله امروزروزنامه تجارت به قلم(حمید فیضی)است که در آن می خوانید: اگر از این دو پرسش بسیار مهم که صدا و سیما در جمهوری اسلامی, صدای کیست؟ و با چه سیمایی عمل می کند؟ بگذریم، دو مسئله ی مهم تر را ناگزیر باید مورد توجه قرار دهیم و آن دو ویژگی رسانه بودن و ملی بودن است که در ادامه به توضیح آن میپردازیم:1. رسانه بودن: زمانی که ما چیزی (سیم مسی، آب، رادیو...) را رسانه یا رسانا می خوانیم منظورمان این است که آن چیز, توان انتقال چیزی(دما، جریان الکتریسیته، پیام و ...) را از چیزی(منبع مولد پیام یا ...) به چیزی (گیرنده پیام یا...) دیگر دارد. در رابطه با رسانههای انتقال پیام هم وضع به همین شکل است و فلسفه وجودی آن رسانه، انتقال پیام است. اما همانطور که قبلا گفتیم ناگزیر باید از این مسئله مهم عبور کنیم که رسانه، یک انتقال در خود است. یعنی از مردم به مردم و دولت هم در درون این فعل و انفعالات است که خود را بازنمایی می کند نه اینکه مانند شیپور آن را در دست خود بگیرد. اما یک ابزار ارتباطی چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا به آن رسانه بگوییم: برای رسانه خواندن یک ابزار، حداقل تأمین دو ویژگی در آن ضروری است که هیچ کدام از این دو ویژگی را در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مشاهده نمی کنیم: 1-1. دقت در انتقال پیام: منظور از دقت، دقت در انعکاس درست واقعیت است. رسانه موظف است آنچه را که رخ می دهد در کمال امانتداری منعکس کند. در اینجا رسانه اگر پنجاه ولت پیام دریافت کند و تنها 10ولت پیام منتقل کند دچار استهلاک و ناکارآمدی شده و قدرت رسانایی بودن خود را از دست داده است. البته گاهی صدا و سیمای ما 50ولت پیام دریافت می کند و 200 ولت انتقال می دهد که این هم باز از دقت رسانه می کاهد. 1-2. سرعت در انتقال پیام: ما همواره باید اخبار روز را فردا یا پس فردا از صدا و سیما دریافت کنیم. البته سرعت انتقال, ظرفیت انتقال پیام را هم بالا می برد و صدا و سیما از این باب که سرعت بالایی در انتقال پیام ندارد بسیاری از موضوعات را ناگفته رها می کند زیرا زمان را از دست داده است. 2. ملی بودن: هر رسانه ای اگر دو ویژگی ذیل را داشته باشد ما می توانیم آن را ملی بخوانیم وگرنه مجبور به انتخاب این صفت برای آن نیستیم. 2-1. پیام رسانی به زبان ملی: منظور از زبان ملی این نیست که به زبان فارسی یا عربی یا هر زبان دیگری پیام رسانی کند. منظور این است که از سلیقه و نیازهای مردم آگاه باشد و مطابق با آنها انتخاب واژه کند. صدا و سیما در جمهوری اسلامی ایران اغلب از سلیقه مردم بی خبر است و مردم خود را نمی شناسد. حتی نمی داند اکثریت مسلمانانی که در ایران زندگی می کنند در رابطه با اذان، غالبا صدای مرحوم مؤذن زاده اردبیلی را انتخاب می کنند و با این وجود حتی این مسئله ساده را هم نمی تواند به درستی تأمین کند. برای همین بارها با این صحنه موجه خواهید شد که هنگام پخش اذان افراد پشت سرهم کانال عوض می کنند. البته اصلاً بنا نیست این رسانه تأمین کننده خواست مردم باشد. این رسانه یا به عبارت گویاتر شبه رسانه, تنها نیازهای موردی را با نگاه محتاطانه عملیاتی می کند. رسانه ای که در ایران باشد و خود را ملی بخواند چه طور ممکن است گلوگاه صدای شجریان نباشد؟ چه طور ممکن است استاد مصطفی ملکیان یا دکتر سریع القلم در آن به چارچوب تصویر درنیایند؟ چه طور می شود رسانه ای در ایران ملی باشد و آنگاه با مسامحه هر چه تمام تر از کنار ماجراهای مهم سیاسی عبور کند؟ آیا مسئولین رسانه به اصطلاح ملی از فضای افکارعمومی خود بی خبر هستند؟ آیا اطلاع دارند تا انتخابات پیش رو چیزی نمانده و معمولا در همه کشورها از دوسال مانده به انتخابات رسانهها فعال می شوند؟ اگر چنین است شبکههای ارتباطی غیر دولتی مانند تلگرام و... را رصد کنند تا کمی با ذائقه عمومی آشنا شوند . 2-2. پیام رسانی با زبان ملی: در اینجا منظور این است که تنها به زبان ملی پیام رسانی کردن رسانه را ملی نمی کند بلکه باید زبان هم متعلق به خود ملت باشد. به عبارت ساده تر،صدا و سیما در دست اقلیتی سازمان یافته که ارتباطاتی هم دارند نباشد. بلکه به نحو عادلانه ای همه ی گروههای قومی، صنفی، سیاسی، مذهبی و... را باید در آن مشارکت دهد. البته عبارت"مشارکت دهد" صحیح نیست بهتر است بگوییم جلوی مشارکت دیگران را نگیرد. زیرا این ابزار از مالیات و منابع ملی مدیریت می شود. امروز متأسفانه هرگاه روحانی دعوت می شود چهره ها تکراری هستند. هرگاه استادی دعوت می شود این تکرار دافعه صدا و سیما را بیشتر می کند. به خاطر همین عدم شایسته سالاری در صدا و سیما هر روز شاهد ابتذال بیشتر در رسانه و کاهش بنمایههای هنری و استعدادهای ملی هستیم. |