حمله به سفارت و چند نکته
(حمله به سفارت و چند نکته)عنوان سرمقاله امروز روزنامه ابتکار به قلم(حامد وکیلی)است که در آن می خوانید: این روزها اتفاقات غیرمنتظره زیاد رخ می دهد. سرعت تحولات و اتفاقات حد و حصری نمی شناسد. در تازه ترین اتفاق، عده ای در اعتراض به اعدام شهید شیخ نمر، به سفارت عربستان حمله بردند و آنجا را به آتش کشیدند!اکثر کشورهای منطقه و حتی دولت جمهوری اسلامی این حرکت را محکوم کردند.در این میان چند نکته گفتنی است: 1-همه ما حق داریم از این حادثه نگران باشیم. اگر امنیت سفارت ها به مسلخ اعتراضات و تندروی ها برده شد دیگر هیچ سفارتی احساس امنیت نمی کند. حتی سفارتخانههای ایران در سایر کشورها نیز مصون نخواهد ماند. این روش اگر قاعده شود، دیپلماسی به تمامی به انتها و امتناع میرسد و دیگر سفارت هیچ کشوری در هیچ جای دنیا نباید احساس امنیت کند. با این وضعیت فی الواقع سفارت داشتن و اساسا گفتوگو از موضوعیت میافتد. وجود نمایندهی سیاسی یک کشور در کشورهای دیگر به معنای نفی جنگ و سرنهادن به آیین صلح و گفت و گو است. حتی در سنت کهن در میانهی جنگ نیز پیکها از مصونیت و امنیت برخوردار بودند. و این یک قاعده بود. بیقاعدهگی آغاز بن بست مفاهمه و گفتوگو است. در جنگها نیز راه گفتوگو نباید بسته باشد. خالی شدن از گفتوگو به تمامی، یعنی بربریت. اولین شرط گفتوگو گردن نهادن به یک قانون مرضی الطرفین است. قوانین مربوط به عدم استفاده از سلاحهای کشتارجمعی، قوانین مربوط به دوران جنگ است. یعنی جنگ نیز قاعده و قانون دارد و نباید حتی در شرایط جنگی نیز از قاعده و قانون عدول نمود. 2. تعرض به سفارتها هزینهی به غایت بالایی دارد. حتی اگر خونی هم ریخته نشود نفس تعرض به سفارت تعرض به امنیت است. جریمه آن مشابه جریمه خطای "بازی خطرناک" در بازی فوتبال است. در موارد بسیاری جریمهی این خطا (با وجود اینکه در اکثر موارد در این خطا برخورد فیزیکی میان بازیکنان شکل نمی گیرد) به مراتب سنگینتر از خطاهایی است که با برخوردهای گاه منجر به صدمه جدی همراه است. این یعنی اینکه سلب "احساس امنیت" از نقض و سلب یکی از موارد امنیت بدتر است. چراکه احساس امنیت یک ادراک کلی است ولی نقض امنیت یک خطای جزیی است. 3- همین چند سال پیش بود که عدهای از خودسران از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند. آن حادثه البته هزینههای سیاسی و اقتصادی زیادی بر دست ما گذاشت. بطوریکه صدای رییس جمهور وقت حسابی درآمد و با طعن و کنایه بسیار آنان را مینواخت. شاید اگر آن روز با عوامل آن خودسری، برخورد جدی تری میشد امروز شاهد این اتفاق نبودیم. 4. این عمل البته مسبوق به یک نظر است. نظری که در آن دیپلماسی و سیاست، فرو کفته میشود. امحاء و یا انکار دیپلماسی و سیاست نتیجهای بهتر از این در آستین ندارد. در واقع اشغال سفارت یک دهن کجی عملی به دیپلماسی است. مناط این گونه اعمال این است که ما طبق یک قانون و قاعده مقبول الطرفین گفت و گو و مذاکره نمیکنیم بلکه طبق مفروضات خود دیگران را ارشاد میکنیم. انکار مذاکره یعنی همین! مذاکره منطق دیپلماسی است. انکار آن به امتناع دیپلماسی و سیاست میانجامد. گفتنی ست جهان جدید جهانی سیاسی است. دیپلماسی، مذاکره، سفارت خانه و ...از عناصر و اجزای سیاست در این جهان است. این عناصر ارتباط معنایی با هم دارند. انکار یکی از آنها به طریق معنایی (و نه البته منطقی) به انکار دیگر عناصر منجر میشود. زنجیره معنایی این مفاهیم یک کلیت معنایی به نام "سیاست" را شکل میدهد که حذف یک حلقه به گسیختن و دگرگونی معنایی دیگر اجزا آن زنجیره میانجامد. این عناصر در کنار هم معنا دارند. به نوعی هم نشینی این مفاهیم به هم افزایی آنان میانجامد. به عبارت دیگر تعریف این مفاهیم در سایه تقریب آنهاست. لذا تعرض به سفارت خانهها تعرض به همه آنچه "امر سیاسی" مینامند، است!
| (حمله به سفارت و چند نکته)عنوان سرمقاله امروز روزنامه ابتکار به قلم(حامد وکیلی)است که در آن می خوانید: این روزها اتفاقات غیرمنتظره زیاد رخ می دهد. سرعت تحولات و اتفاقات حد و حصری نمی شناسد. در تازه ترین اتفاق، عده ای در اعتراض به اعدام شهید شیخ نمر، به سفارت عربستان حمله بردند و آنجا را به آتش کشیدند!اکثر کشورهای منطقه و حتی دولت جمهوری اسلامی این حرکت را محکوم کردند.در این میان چند نکته گفتنی است: 1-همه ما حق داریم از این حادثه نگران باشیم. اگر امنیت سفارت ها به مسلخ اعتراضات و تندروی ها برده شد دیگر هیچ سفارتی احساس امنیت نمی کند. حتی سفارتخانههای ایران در سایر کشورها نیز مصون نخواهد ماند. این روش اگر قاعده شود، دیپلماسی به تمامی به انتها و امتناع میرسد و دیگر سفارت هیچ کشوری در هیچ جای دنیا نباید احساس امنیت کند. با این وضعیت فی الواقع سفارت داشتن و اساسا گفتوگو از موضوعیت میافتد. وجود نمایندهی سیاسی یک کشور در کشورهای دیگر به معنای نفی جنگ و سرنهادن به آیین صلح و گفت و گو است. حتی در سنت کهن در میانهی جنگ نیز پیکها از مصونیت و امنیت برخوردار بودند. و این یک قاعده بود. بیقاعدهگی آغاز بن بست مفاهمه و گفتوگو است. در جنگها نیز راه گفتوگو نباید بسته باشد. خالی شدن از گفتوگو به تمامی، یعنی بربریت. اولین شرط گفتوگو گردن نهادن به یک قانون مرضی الطرفین است. قوانین مربوط به عدم استفاده از سلاحهای کشتارجمعی، قوانین مربوط به دوران جنگ است. یعنی جنگ نیز قاعده و قانون دارد و نباید حتی در شرایط جنگی نیز از قاعده و قانون عدول نمود. 2. تعرض به سفارتها هزینهی به غایت بالایی دارد. حتی اگر خونی هم ریخته نشود نفس تعرض به سفارت تعرض به امنیت است. جریمه آن مشابه جریمه خطای "بازی خطرناک" در بازی فوتبال است. در موارد بسیاری جریمهی این خطا (با وجود اینکه در اکثر موارد در این خطا برخورد فیزیکی میان بازیکنان شکل نمی گیرد) به مراتب سنگینتر از خطاهایی است که با برخوردهای گاه منجر به صدمه جدی همراه است. این یعنی اینکه سلب "احساس امنیت" از نقض و سلب یکی از موارد امنیت بدتر است. چراکه احساس امنیت یک ادراک کلی است ولی نقض امنیت یک خطای جزیی است. 3- همین چند سال پیش بود که عدهای از خودسران از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند. آن حادثه البته هزینههای سیاسی و اقتصادی زیادی بر دست ما گذاشت. بطوریکه صدای رییس جمهور وقت حسابی درآمد و با طعن و کنایه بسیار آنان را مینواخت. شاید اگر آن روز با عوامل آن خودسری، برخورد جدی تری میشد امروز شاهد این اتفاق نبودیم. 4. این عمل البته مسبوق به یک نظر است. نظری که در آن دیپلماسی و سیاست، فرو کفته میشود. امحاء و یا انکار دیپلماسی و سیاست نتیجهای بهتر از این در آستین ندارد. در واقع اشغال سفارت یک دهن کجی عملی به دیپلماسی است. مناط این گونه اعمال این است که ما طبق یک قانون و قاعده مقبول الطرفین گفت و گو و مذاکره نمیکنیم بلکه طبق مفروضات خود دیگران را ارشاد میکنیم. انکار مذاکره یعنی همین! مذاکره منطق دیپلماسی است. انکار آن به امتناع دیپلماسی و سیاست میانجامد. گفتنی ست جهان جدید جهانی سیاسی است. دیپلماسی، مذاکره، سفارت خانه و ...از عناصر و اجزای سیاست در این جهان است. این عناصر ارتباط معنایی با هم دارند. انکار یکی از آنها به طریق معنایی (و نه البته منطقی) به انکار دیگر عناصر منجر میشود. زنجیره معنایی این مفاهیم یک کلیت معنایی به نام "سیاست" را شکل میدهد که حذف یک حلقه به گسیختن و دگرگونی معنایی دیگر اجزا آن زنجیره میانجامد. این عناصر در کنار هم معنا دارند. به نوعی هم نشینی این مفاهیم به هم افزایی آنان میانجامد. به عبارت دیگر تعریف این مفاهیم در سایه تقریب آنهاست. لذا تعرض به سفارت خانهها تعرض به همه آنچه "امر سیاسی" مینامند، است! |