بختك آلودگي هوا از نگاه شرق
(بختك آلودگي هوا)عنوان سرمقاله امروز روزنامه شرق به قلم(نعمت احمدی)است که در آن می خوانید: روزانه چند نفر به علت آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند؟ این پرسش گاهي با پاسخهای عجیبی روبهروست. برخی مسئولان از فوت هر ساعت دو نفر در تهران خبر ميدهند؛ آماری که اگر درست باشد روزانه نزدیک به ٥٠ نفر به علت هوای آلوده و گردوغبار و بهاصطلاح امروزیها، ذرات معلقمانده در وارونگی هوا جان خود را از دست میدهند. آمار شهرهای بزرگ مانند اصفهان، اراک، مشهد، کرج و دیگر شهرها را هم به این فوتشدگان اضافه کنید. پرسش این است؛ مقصر کیست؟ قرار است شهرداری، به خودروها معاینه فنی بدهد، اما برخی خودروهای همین نهاد، دودزا هستند و بدون معاینه فنی. مراکز فعلی در تهران هم کاستیهایی دارند که بسیاری از ما با آن برخورد کردهایم. اما این یک سوی ماجراست. همین مسئله اتومبیلهای بهفروشرفته اقساطی را در نظر بگیرید. هزاران اتومبیل بهاصطلاح روی دست تولیدکنندگان مانده بود و دولت به فکر خودروسازان افتاد، نه مصرفکنندگان. بر کسی پوشیده نیست که عمده گرفتاری آلودگی هوا به نحوه کارکرد اتومبیلها و موتورسیکلتها و سوخت مصرفی آنها برمیگردد. با یک آمار سردستی، بیش از سه میلیون دستگاه خودرو در کلانشهر تهران در حال تردد است. تا چندی قبل، بنزین سربدار توزیع میشد و امروزه هرچند بنزین بدون سرب به اتومبیلها تحویل داده میشود، اما چه کسی است که نداند نوع سوخت و سیستم تعلیق اتومبیلهای وطنی است که آسمان غبارآلوده و پر از گازهای سمی را بالای سر شهرنشینان گسترده است. به اندازه ماشينهاي غيراستاندارد موتورسیکلت غیراستاندارد داریم. ماشینها مجبورند معاینه فنی داشته باشند اما این موتورسیکلتها همانند شیوه رانندگی راکبان آنها، از هفت دولت آزادند؛ نه مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنند و نه سوخت مناسبی دارند. نمیدانم آماری که مدتها قبل درباره آلودگی موتورسیکلتها در رسانهها خواندم واقعی است يانه؛ نوشته بودند موتورسیکلتهای موجود در ایران هشت برابر اتومبیلها آلودگی ایجاد میکنند. خدا کند این آمار واقعی نباشد! اگر درست باشد همین تعداد موتورسیکلت به اندازه ١٧ میلیون اتومبیل معیوب باعث آلودگی میشود. دولت با پول و سرمایه ملی به کمک خودروسازان آمد، بدون اینکه از این صنعت بخواهد خود را با استانداردهای بینالمللی منطبق کند. اگر آمار فوت ٥٠ نفر در روز از آلودگی هوا در تهران صحیح باشد، پرسش این است که چه کسی مسئول است؟ مگر میشود به همین سادگی با جان مردم بازی کرد؟ سالانه چه میزان هزینه درمان بیماریهای ناشی از آلودگی هوا میشود؟ همین مبالغ را صرف بهینهسازی مصرف سوخت کنیم. از عمر ورود اتومبیل به ایران بیش از ١١٠ سال میگذرد، اما هنوز در بر همان پاشنه میچرخد؟ اولین اتومبیل در سفر مظفرالدین شاه به فرنگ در سال ١٩٠٠ و بازدید از نمایشگاه جهانی پاریس (که برج ایفل به عنوان نماد این رویداد احداث و به سمبل فرانسه بدل شد) خریداری شد؛ یعنی ایران جزء نخستین کشورهایی بود که ماشین را وارد کرد. صدها هزار اتومبیل، از انواع مختلف، وارد ایران شده است. چگونه است که در کمتر از یک سال نمونه پهپاد پیشرفته را بدون اینکه نقشههای آن را داشته باشیم یا کدواره رمز کامپیوتری آن در اختیارمان باشد، نمونهسازی کردیم، اما در صنعت خودرو کماکان از فناوری ٥٠ سال قبل استفاده میکنیم و بیش از ٣٠ سال است که جادههای ما در تصرف بعضي از تولیدات مونتاژی است که روزبهروز نامرغوبتر از گذشته آن را تولید میکنیم. دولت وقتی میخواست به صنعت وابسته و مونتاژی اتومبیل کمک کند، آیا نمیدانست چند روز دیگر، وارونگی هوا داریم و بر سیاق گذشته مجبوریم شهرهایمان را تعطیل کنیم؟ آیا نمیشد به این صنعت فشار آورد یا اگر قصد دارند به تولید خود ادامه دهند کارشان سختتر از ساخت پهپاد که نیست. ماشینی با استاندارد روز دنیا تولید کنند. ایران یکی از اولین کشورهایی است که دارای پالایشگاه شد و تا سالها پالایشگاه آبادان، بزرگترین پالایشگاه دنیا بود. آیا پذیرفتنی است هنوز بنزین ما ایزوی قابلقبولی نداشته باشد. علاوه بر آن بیشتر کارخانههای کشور در حریم تهران واقع شدهاند. با اصلاحات ارضی و فروش اراضی مالکان و پرداخت نقدی قبوض کشاورزان به مالکان، عدهای دارای نقدینگی شدند و از کار کشاورزی به صنعت روی آوردند. اطراف تهران بهویژه بین تهران و کرج، محلی شد برای احداث کارخانهها و مهمتر از آن کارخانههای آلایندهای که در اطراف تهران احداث کردند. این آلودگیها را که رفتهرفته شهرها را به تعطیلی کشاند میتوان اصلاح کرد. بیشتر کشورها در آغاز صنعتیشدن مانند ایران بودند، اما وقتی آلودگی از حد گذشت، در صدد اصلاح کارخانههای خود برآمدند. آلودگی کره زمین آنچنان عرصه را بر آدمیان تنگ کرده است که در ماه گذشته کنفرانس پاریس با حضور رؤسای کشورها و مسئولان محیط زیست آنها برگزار شد و توافقهایی صورت گرفت که براساس آن موظف شدند به میزان معینی آلایندههای تولیدی خود را کاهش دهند. ایران در کجای این تعهد قرار دارد؟ یاد کاریکاتورِ روی جلد مجله «توفیق» افتادم؛ سیلی ویرانگر خوزستان را درنوردید و خرابیهای زیادی به بار آورد. نخستوزیر وقت برای سرکشی مناطق سیلزده به خوزستان رفته بود، تصویر ایشان را روی جزیرهای با تکدرختخرمايي ترسیم کرده بودند و کاکاتوفیق میپرسید: حالا چیکار کنیم؟ مسئول میگفت: خب سیل که به ما رسید، فرار میکنیم! همین کارون خروشنده را با ساختن سد مهار کردیم تا خوزستان، سیلزدگی را به فراموشی بسپارد، اما حالا شبیه وضع شهرهای ما شده است! با این آلودگی فعلی اگر کاکاتوفیق از مسئولان دولت یا متولیان شهرداری -که دهها اتوبوس شهری فرسوده را همچنان در کلانشهرها میچرخانند و پول مردم را در پروژههای غیرضروری و ویترینی هزینه میکنند- سؤال کند چه فکری برای آلودگی هوا میکنید، لابد خواهند گفت صبر میکنیم وقتی آلودگی از حد مجاز گذشت، شهرها را تعطیل میکنیم!
(بختك آلودگي هوا)عنوان سرمقاله امروز روزنامه شرق به قلم(نعمت احمدی)است که در آن می خوانید: روزانه چند نفر به علت آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند؟ این پرسش گاهي با پاسخهای عجیبی روبهروست. برخی مسئولان از فوت هر ساعت دو نفر در تهران خبر ميدهند؛ آماری که اگر درست باشد روزانه نزدیک به ٥٠ نفر به علت هوای آلوده و گردوغبار و بهاصطلاح امروزیها، ذرات معلقمانده در وارونگی هوا جان خود را از دست میدهند. آمار شهرهای بزرگ مانند اصفهان، اراک، مشهد، کرج و دیگر شهرها را هم به این فوتشدگان اضافه کنید. پرسش این است؛ مقصر کیست؟ قرار است شهرداری، به خودروها معاینه فنی بدهد، اما برخی خودروهای همین نهاد، دودزا هستند و بدون معاینه فنی. مراکز فعلی در تهران هم کاستیهایی دارند که بسیاری از ما با آن برخورد کردهایم. اما این یک سوی ماجراست. همین مسئله اتومبیلهای بهفروشرفته اقساطی را در نظر بگیرید. هزاران اتومبیل بهاصطلاح روی دست تولیدکنندگان مانده بود و دولت به فکر خودروسازان افتاد، نه مصرفکنندگان. بر کسی پوشیده نیست که عمده گرفتاری آلودگی هوا به نحوه کارکرد اتومبیلها و موتورسیکلتها و سوخت مصرفی آنها برمیگردد. با یک آمار سردستی، بیش از سه میلیون دستگاه خودرو در کلانشهر تهران در حال تردد است. تا چندی قبل، بنزین سربدار توزیع میشد و امروزه هرچند بنزین بدون سرب به اتومبیلها تحویل داده میشود، اما چه کسی است که نداند نوع سوخت و سیستم تعلیق اتومبیلهای وطنی است که آسمان غبارآلوده و پر از گازهای سمی را بالای سر شهرنشینان گسترده است. به اندازه ماشينهاي غيراستاندارد موتورسیکلت غیراستاندارد داریم. ماشینها مجبورند معاینه فنی داشته باشند اما این موتورسیکلتها همانند شیوه رانندگی راکبان آنها، از هفت دولت آزادند؛ نه مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنند و نه سوخت مناسبی دارند. نمیدانم آماری که مدتها قبل درباره آلودگی موتورسیکلتها در رسانهها خواندم واقعی است يانه؛ نوشته بودند موتورسیکلتهای موجود در ایران هشت برابر اتومبیلها آلودگی ایجاد میکنند. خدا کند این آمار واقعی نباشد! اگر درست باشد همین تعداد موتورسیکلت به اندازه ١٧ میلیون اتومبیل معیوب باعث آلودگی میشود. دولت با پول و سرمایه ملی به کمک خودروسازان آمد، بدون اینکه از این صنعت بخواهد خود را با استانداردهای بینالمللی منطبق کند. اگر آمار فوت ٥٠ نفر در روز از آلودگی هوا در تهران صحیح باشد، پرسش این است که چه کسی مسئول است؟ مگر میشود به همین سادگی با جان مردم بازی کرد؟ سالانه چه میزان هزینه درمان بیماریهای ناشی از آلودگی هوا میشود؟ همین مبالغ را صرف بهینهسازی مصرف سوخت کنیم. از عمر ورود اتومبیل به ایران بیش از ١١٠ سال میگذرد، اما هنوز در بر همان پاشنه میچرخد؟ اولین اتومبیل در سفر مظفرالدین شاه به فرنگ در سال ١٩٠٠ و بازدید از نمایشگاه جهانی پاریس (که برج ایفل به عنوان نماد این رویداد احداث و به سمبل فرانسه بدل شد) خریداری شد؛ یعنی ایران جزء نخستین کشورهایی بود که ماشین را وارد کرد. صدها هزار اتومبیل، از انواع مختلف، وارد ایران شده است. چگونه است که در کمتر از یک سال نمونه پهپاد پیشرفته را بدون اینکه نقشههای آن را داشته باشیم یا کدواره رمز کامپیوتری آن در اختیارمان باشد، نمونهسازی کردیم، اما در صنعت خودرو کماکان از فناوری ٥٠ سال قبل استفاده میکنیم و بیش از ٣٠ سال است که جادههای ما در تصرف بعضي از تولیدات مونتاژی است که روزبهروز نامرغوبتر از گذشته آن را تولید میکنیم. دولت وقتی میخواست به صنعت وابسته و مونتاژی اتومبیل کمک کند، آیا نمیدانست چند روز دیگر، وارونگی هوا داریم و بر سیاق گذشته مجبوریم شهرهایمان را تعطیل کنیم؟ آیا نمیشد به این صنعت فشار آورد یا اگر قصد دارند به تولید خود ادامه دهند کارشان سختتر از ساخت پهپاد که نیست. ماشینی با استاندارد روز دنیا تولید کنند. ایران یکی از اولین کشورهایی است که دارای پالایشگاه شد و تا سالها پالایشگاه آبادان، بزرگترین پالایشگاه دنیا بود. آیا پذیرفتنی است هنوز بنزین ما ایزوی قابلقبولی نداشته باشد. علاوه بر آن بیشتر کارخانههای کشور در حریم تهران واقع شدهاند. با اصلاحات ارضی و فروش اراضی مالکان و پرداخت نقدی قبوض کشاورزان به مالکان، عدهای دارای نقدینگی شدند و از کار کشاورزی به صنعت روی آوردند. اطراف تهران بهویژه بین تهران و کرج، محلی شد برای احداث کارخانهها و مهمتر از آن کارخانههای آلایندهای که در اطراف تهران احداث کردند. این آلودگیها را که رفتهرفته شهرها را به تعطیلی کشاند میتوان اصلاح کرد. بیشتر کشورها در آغاز صنعتیشدن مانند ایران بودند، اما وقتی آلودگی از حد گذشت، در صدد اصلاح کارخانههای خود برآمدند. آلودگی کره زمین آنچنان عرصه را بر آدمیان تنگ کرده است که در ماه گذشته کنفرانس پاریس با حضور رؤسای کشورها و مسئولان محیط زیست آنها برگزار شد و توافقهایی صورت گرفت که براساس آن موظف شدند به میزان معینی آلایندههای تولیدی خود را کاهش دهند. ایران در کجای این تعهد قرار دارد؟ یاد کاریکاتورِ روی جلد مجله «توفیق» افتادم؛ سیلی ویرانگر خوزستان را درنوردید و خرابیهای زیادی به بار آورد. نخستوزیر وقت برای سرکشی مناطق سیلزده به خوزستان رفته بود، تصویر ایشان را روی جزیرهای با تکدرختخرمايي ترسیم کرده بودند و کاکاتوفیق میپرسید: حالا چیکار کنیم؟ مسئول میگفت: خب سیل که به ما رسید، فرار میکنیم! همین کارون خروشنده را با ساختن سد مهار کردیم تا خوزستان، سیلزدگی را به فراموشی بسپارد، اما حالا شبیه وضع شهرهای ما شده است! با این آلودگی فعلی اگر کاکاتوفیق از مسئولان دولت یا متولیان شهرداری -که دهها اتوبوس شهری فرسوده را همچنان در کلانشهرها میچرخانند و پول مردم را در پروژههای غیرضروری و ویترینی هزینه میکنند- سؤال کند چه فکری برای آلودگی هوا میکنید، لابد خواهند گفت صبر میکنیم وقتی آلودگی از حد مجاز گذشت، شهرها را تعطیل میکنیم! |