اخراج مبارک!

اخراج مبارک!

(اخراج مبارک!)عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد به قلم(سید علیرضا کریمی)است که در آن می خوانید: لغو عضویت آقای نقوی حسینی از فراکسیون رهــروان ولایت مجلس یا همان بهتر بگویم اخراج ایشان از این فراکسیون مهم پارلمان به دلیل تخطی از تصمیمات فراکسیونی و اساسنامه اقدام مبارکی است.چرا؟ به این دلیل روشن که چنین جریمه‌ها و برخوردهایی قطعا و یقینا منجر به تقویت رفتارهای گروهی و حزبی خواهد شد. وقتی هم که این موضوع تقویت شود بالطبع انتخاب های مردم روشن‌تر و مشخص‌تر است و بر سر صندوق‌های رای خیلی ساده تر می توانند سره را از ناسره تمییز داده و تشخیص صواب از ناصواب سهل می‌شود. آقای نقوی حسینی به هر حال براساس آنچه که تشخیص داده است در جریان انتخاب رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام طبق نظر و عقیده خود تصمیم گرفته و ترجیح داده خلاف آن تصمیمی عمل نماید که پیش از آن در فراکسیون متبوع‌اش به تصویب رسیده بوده است. اگرچه به نظر می‌رسد در اخراج وی از فراکسیون دلایل دیگری هم مترتب است اما همین موضوع مورد اشاره برای لغو عضویت ایشان کافی به نظر می رسد. اتفاقا این موضوع مشابهت‌های فراوانی با اخراج خانم الهه راستگو از حزب اسلامی کار دارد. ماجرای این فعال سابق اصلاح طلب هم آن بود که در جلسه درونی فراکسیون اصلاح طلبان شورای شهر تهران تمام اعضا از جمله خانم راستگو هم قسم می‌شوند که به محسن هاشمی رای داده تا او جایگزین قالیباف شود اما این عضو سابق حزب اسلامی کار در زمان رای‌گیری خلف وعده کرده و به رقیب هاشمی رای می‌دهد و از آنجا که رای‌ها مرزی و نزدیک بوده همین عامل باعث می‌گردد اصلاح طلبان شورای شهر ناکام بمانند. این موضوع آن زمان بازتاب فراوانی داشت... تا جایی که منجر به آن شد تا حزب اسلامی کار در اقدامی به موقع ایشان را لغو عضویت و از حزب اخراج نماید. به نظر نگارنده همان طور که اخراج آقای نقوی حسینی اقدام مبارکی بوده آن اقدام نیز در خصوص خانم راستگو کاملا به جا و قابل دفاع بوده است. اما اکنون نکته‌ای که در این میان مایه تعجب و حیرت نگارنده شده است سکوت اصولگرایان در قبال لغو عضویت آقای نقوی حسینی است. اگر خاطر شریف باشد در زمان اخراج خانم راستگو از حزب اسلامی کار جناح موسوم به اصولگرا تند و زننده‌ترین عبارت‌ها را در مورد اصلاح طلبان به کار برد و آنان را به دیکتاتوری متهم نمود.این جماعت ضمن حمایت از خلافگویی و رفتار غیرتشکیلاتی خانم راستگو مدعی شدند که اصلاح‌طلبان طاقت شنیدن ندای مخالف را ندارند. اما نکته جالب آنکه همان مدعیان دیروز، امروز مهر سکوت بر لبان خود زده‌اند و در خصوص اخراج نقوی حسینی از بزرگترین فراکسیون اصولگرای مجلس دم نمی‌زنند. به خاطر داشته باشید هیچ قرابت و نزدیکی‌ای میان این فراکسیون و اصلاح طلبان نیست که اگر بود امروز اخراج نقوی حسینی بلوایی شده بود. بنده پیش از این هم بارها نوشته‌ام؛ یکی از عوامل اصلی عدم اقبال مردم به جریان اصولگرایی و داشتن یک پایگاه ثابت و مشخص مردمی برای جریان سیاسی مذکور ،همین رفتارهای متناقض و پارادوکسیکال است. آنان هنوز در بسیاری از موضوعات تکلیف خود را مشخص نکرده‌اند و گرفتار یک بام و دو هوا هستند. نمی‌توان و نمی‌شود در مورد یک موضوع مشخص دوگونه رفتار کرد؛ اگر توبیخ به دلیل رفتار غیرتشکیلاتی بد است بایستی هم برای «راستگو» بد باشد و هم «نقوی حسینی» و اگر هم خوب؛ باید همیشه و در مورد همه موارد نیک شمرده شود. سوگمندانه در مورد موضوعات بسیاری همین رفتارهای دوگانه مطرح است؛ فی المثل آقایان هنوز تکلیف خود را با یک موضوع بدیهی روشن نکرده اند؛ اگر بدحجابی بد است که بد هست چرا دوربین تلویزیون در ایام خاص آن را بد نمی‌داند و اگر خوب است لزوم برخورد با آن کجاست و چرا؟!والسلام

(اخراج مبارک!)عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد به قلم(سید علیرضا کریمی)است که در آن می خوانید: لغو عضویت آقای نقوی حسینی از فراکسیون رهــروان ولایت مجلس یا همان بهتر بگویم اخراج ایشان از این فراکسیون مهم پارلمان به دلیل تخطی از تصمیمات فراکسیونی و اساسنامه اقدام مبارکی است.چرا؟ به این دلیل روشن که چنین جریمه‌ها و برخوردهایی قطعا و یقینا منجر به تقویت رفتارهای گروهی و حزبی خواهد شد. وقتی هم که این موضوع تقویت شود بالطبع انتخاب های مردم روشن‌تر و مشخص‌تر است و بر سر صندوق‌های رای خیلی ساده تر می توانند سره را از ناسره تمییز داده و تشخیص صواب از ناصواب سهل می‌شود. آقای نقوی حسینی به هر حال براساس آنچه که تشخیص داده است در جریان انتخاب رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام طبق نظر و عقیده خود تصمیم گرفته و ترجیح داده خلاف آن تصمیمی عمل نماید که پیش از آن در فراکسیون متبوع‌اش به تصویب رسیده بوده است. اگرچه به نظر می‌رسد در اخراج وی از فراکسیون دلایل دیگری هم مترتب است اما همین موضوع مورد اشاره برای لغو عضویت ایشان کافی به نظر می رسد. اتفاقا این موضوع مشابهت‌های فراوانی با اخراج خانم الهه راستگو از حزب اسلامی کار دارد. ماجرای این فعال سابق اصلاح طلب هم آن بود که در جلسه درونی فراکسیون اصلاح طلبان شورای شهر تهران تمام اعضا از جمله خانم راستگو هم قسم می‌شوند که به محسن هاشمی رای داده تا او جایگزین قالیباف شود اما این عضو سابق حزب اسلامی کار در زمان رای‌گیری خلف وعده کرده و به رقیب هاشمی رای می‌دهد و از آنجا که رای‌ها مرزی و نزدیک بوده همین عامل باعث می‌گردد اصلاح طلبان شورای شهر ناکام بمانند. این موضوع آن زمان بازتاب فراوانی داشت... تا جایی که منجر به آن شد تا حزب اسلامی کار در اقدامی به موقع ایشان را لغو عضویت و از حزب اخراج نماید. به نظر نگارنده همان طور که اخراج آقای نقوی حسینی اقدام مبارکی بوده آن اقدام نیز در خصوص خانم راستگو کاملا به جا و قابل دفاع بوده است. اما اکنون نکته‌ای که در این میان مایه تعجب و حیرت نگارنده شده است سکوت اصولگرایان در قبال لغو عضویت آقای نقوی حسینی است. اگر خاطر شریف باشد در زمان اخراج خانم راستگو از حزب اسلامی کار جناح موسوم به اصولگرا تند و زننده‌ترین عبارت‌ها را در مورد اصلاح طلبان به کار برد و آنان را به دیکتاتوری متهم نمود.این جماعت ضمن حمایت از خلافگویی و رفتار غیرتشکیلاتی خانم راستگو مدعی شدند که اصلاح‌طلبان طاقت شنیدن ندای مخالف را ندارند. اما نکته جالب آنکه همان مدعیان دیروز، امروز مهر سکوت بر لبان خود زده‌اند و در خصوص اخراج نقوی حسینی از بزرگترین فراکسیون اصولگرای مجلس دم نمی‌زنند. به خاطر داشته باشید هیچ قرابت و نزدیکی‌ای میان این فراکسیون و اصلاح طلبان نیست که اگر بود امروز اخراج نقوی حسینی بلوایی شده بود. بنده پیش از این هم بارها نوشته‌ام؛ یکی از عوامل اصلی عدم اقبال مردم به جریان اصولگرایی و داشتن یک پایگاه ثابت و مشخص مردمی برای جریان سیاسی مذکور ،همین رفتارهای متناقض و پارادوکسیکال است. آنان هنوز در بسیاری از موضوعات تکلیف خود را مشخص نکرده‌اند و گرفتار یک بام و دو هوا هستند. نمی‌توان و نمی‌شود در مورد یک موضوع مشخص دوگونه رفتار کرد؛ اگر توبیخ به دلیل رفتار غیرتشکیلاتی بد است بایستی هم برای «راستگو» بد باشد و هم «نقوی حسینی» و اگر هم خوب؛ باید همیشه و در مورد همه موارد نیک شمرده شود. سوگمندانه در مورد موضوعات بسیاری همین رفتارهای دوگانه مطرح است؛ فی المثل آقایان هنوز تکلیف خود را با یک موضوع بدیهی روشن نکرده اند؛ اگر بدحجابی بد است که بد هست چرا دوربین تلویزیون در ایام خاص آن را بد نمی‌داند و اگر خوب است لزوم برخورد با آن کجاست و چرا؟!والسلام